12.07.2015 Views

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

ایرانصفحه 149مهیب در باره این که چرا ایران می خواهدیک بمب بسازد برای تلگراف لندن در تاریخ۱۴ آوریل ۲۰۰۶ منتشر شد.‏ آنرا می تواندر آشیانه نومحافظه کاران بنیادگرا،‏ سایتموسسه بنادور به نشانی زیر خواند:‏http://www.benadorassociates.19454/com/article]۱۵[ مصاحبه با هانس فون اسپانک-1130/http://rwor.org/a/v23sponeck_iraq.htm/1132/39]۱۶[ فصل ۵ بخش ۵http://www.globalpolicy.org/sepa/2002/curity/sanction/iraq۱5#per.htm]۱۷[ فصل ۴ بخش ۲ و زیر نویس ۵۸http://www.globalpolicy.org/sepa/2002/curity/sanction/iraq۱4#per.htm]۱۸[ فصل ۴ بخش ۱ و زیر نویس ۵۷‏]‏‎۱۹‎‏[هانس فون اسپانک:‏ عراق و قطع نامه۱۴۰۲: باالخره یک موش زاییده شد.‏http://www.embargos.de/irak/sanctions/english/iraq_sponeck_ewr.htm_1409_res]19[ مراجعه کنید به زیر نویس ۱۵]۲۰[ مراجعه کنید به زیر نویس ۱۹‏]‏‎۲۰‎‏[گزارش مارس ۲۰۰۰ فون اسپانکhttp://www.globalpolicy.org/security/sanction/sponeckh.htmمنبع روشنگریمجله هفته شماره 24 خرداد 1390ناتو مشت آهنین سوسیالیسم ضدسرمایه داری!‏باز خوانی انتقادی مصاحبه ی محسنحکیمیپارسا نیک جوبررسی رخ دادها و دگرگونی های سیاسیکشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا،‏ ومهم تر از آن جمع بندی و درس آموزیاز پیامدهای خواسته و ناخواسته ی آن رخدادها،‏ یکی از تکالیف نیروها و فعاالنسیاسی است.‏ بدیهی است که هر تصویرتوصیفی-‏ تبیینی و هر استنتاج نظری-‏ عملیاز این رخ دادهای سیاسی،‏ تابع مواضعسیاسی-‏ طبقاتی و رویکرد نظری نیروها وفعاالنی است که می کوشند این رخ دادها راتوصیف و تبیین کنند.‏محسن حکیمی در مصاحبه ای با عنوان« بررسى تجربه لیبى در گفتگو با محسنحکیمى«‏ کوشیده است به سهم و زعم خودبه بررسی رخ دادهای سیاسی کشورهایخاورمیانه و شمال آفریقا بپردازد.‏ مهم ترآن که به عنوان یک فعال و نظریه پرداز‏“جنبش ضد سرمایه داری کارگران”‏ نیزتوانسته است بر پایه ی تحلیل خود ازرخ دادهای سیاسی تاکنونی به کشف نقشابزاری ناتو به مثابه مشت آهنین جنبشضد سرمایه داری طبقه کارگر نائل آید.‏ باتوجه به اهمیت موضوع و موضع طرح شدهدر این مصاحبه،‏ من به سهم و زعم خودمی کوشم با نقد تصویر توصیفی-‏ تبیینی واستنتاج نظری-‏ عملی محسن حکیمی از رخدادهای سیاسی کشورهای خاورمیانه و شمالآفریقا،‏ درون مایه ی رفرمیستی و بورژواییمواضع ایشان را از ورای عبارت پردازیهای کارگری عیان تر کنم.‏محسن حکیمی در ابتدای مصاحبه ی خوددرباره ی ریشه ی این دگرگونی ها میگوید:‏ « ریشه این تحوالت را قبل از هرچیزباید در رابطه ستمگرانه ای جست و جوکرد که بین انسان ها به طور کلی و انسانهای این منطقه از جهان به طور خاصوجود دارد…‏ این رابطه [ منظور نویسندهرابطه ی اجتماعی سرمایه است[‏ اکنون درکل جهان به ویژه در مهد پیدایش این رابطهیعنی غرب دستخوش بحران شده است.‏ یکیاز حادترین کانون های این بحران،‏ خاورمیانه و شمال آفریقاست.‏ علت حدت بیشترِ‏بحران این منطقه نیز وجود دیکتاتوریهای استبدادی برای حفاظت از همان رابطهاجتماعی-‏ اقتصادی است.‏ روشن است کهابزار این دیکتاتوری ها برای نگهبانیو دفاع از رابطه ی اجتماعی سرمایه،‏سرکوب عریان اکثریت مردم و تحمیل بیحقوقی مطلق به آن هاست.‏ به این ترتیب،‏حدت بحرانِ‏ برخاسته از مجموعه مناسباتاجتماعی-‏ اقتصادی و دیکتاتوری حافظ آناست که باعث قیام آزادی خواهانه مردم اینمنطقه از جهان و تحوالت ناشی از آن شدهاست.«‏ حکیمی به درستی یادآور می شودکه پایه ی مادی و عینی برانگیخته گی تودهای،‏ همانا بحران رابطه ی اجتماعی سرمایهو بی حقوقی مطلق و سرکوب عریان مردمبوده است.‏ اما پرسشی که در این جا مطرحمی شود این است که آیا الغای رابطه ای ،که ریشه ی برانگیخته گی توده ای بوده،‏ بهافق و پرچم مستقل توده ی انقالبی تبدیل شدهاست؟ حکیمی در پاسخ به این پرسش دربارهی تجربه ی لیبی می گوید:‏ « جنبش به علتآن که نتوانست به خودش متکی شود و قادرنشد خود را به صورت شورایی و مستقلبرضد رابطه ی اجتماعی سرمایه سازماندهد،‏ رهبریِ‏ عناصری از همان رژیم قذافیرا پذیرفت.«‏ در نتیجه در ظاهر چنین بهنظر می رسد که حکیمی به درستی ریشهی ناکامی های تاکنونی این دگرگونی هارا فقدان سازمان یابی شورایی و مستقل برضد رابطه ی اجتماعی سرمایه می داند.‏ میگویم در ظاهر،‏ زیرا اگر از ایشان بپرسیمجنبش اگر می توانست خود را به صورتشورایی سازمان دهد،‏ آن گاه چه گونه میتوانست با اتکا به شوراها بر ضد رابطهی اجتماعی سرمایه مبارزه کند؟ در پاسخبه این پرسش بر اساس تجربه ی لیبی وسوریه به ما می گوید:‏ « من معتقد نیستم کهپس از عقب نشینی مردم بنغازی در مقابلرژیم قذافی فقط دو راه برای مردم وجودداشت : یا حمله ناتو به رژیم قذافی یا نابودیجنبش مردم.‏ به نظر من،‏ شق ثالثی وجودداشت و آن تعویض ریل مبارزه مسلحانهبرای سرنگونی قذافی به هر قیمت با ریلمبارزه سیاسی از طریق اعالم آتش بس با

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!