12.07.2015 Views

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

صفحه 28بیشتر سرمایه داری دیجیتالی ‏»پسامدرن«‏را تمجید و ستایش میکند،‏ و مدعی است کهاین همان کمونیسم است،‏ و فقط نیاز به یکهل و ضربه کوچک دارد،‏ به یک ژسترسمی،‏ تا آشکارا جامعه ای کمونیستی بشود.‏امروز،‏ کمبود نیروی ضد سرمایه داریوجود ندارد.‏ ما حتا شاهد وفور نقد فجایعسرمایه داری هستیم:‏ کتاب ها و روزنامه هابا پژوهشهای عمیق،‏ گزارش های تلویزیونیبه مقدار فراوان در مورد شرکت هایی کهبا بیرحمی محیط زیست ما را آلوده میکنند،‏در مورد بانکداران فاسدی که کماکان پاداشهای چرب و نرم دریافت می کنند،‏ در حالیکهبانکهایشان با پول مردم نجات می یابند،‏ درمورد فروشگاههای شیرینی فروشی کهکودکان را به اضافه کاری وامیدارند،‏ وغیرهو غیره.‏ با این حال،‏ در تمامی این جریانسرشار از انتقاد،‏ یک کلک وجود دارد.‏ آنچهدر این انتقادات،‏ هر اندازه هم که بیرحمانهباشند،‏ به مثابهء یک قاعده مورد پرسشقرار نمی گیرد،‏ قالب دمکراتیک – لیبرالیمبارزه با این افراط کاری های سرمایهداری است.‏ هدف این انتقادات ‏)صریح و بیپرده یا تلویحی و پوشیده(‏ دمکراتیزه کردنسرمایه داری است.‏ هدف اینست که ازطریق فشار رسانه های جمعی،‏ بررسیهایپارلمانی،‏ قوانین سختگیرانه تر،‏ تحقیقاتدرستکارانهء پلیس و غیره و غیره،‏ کنترلدمکراتیک را بر روی اقتصاد گسترش دهند.‏اما چارچوب دمکراتیک نهادینهء دولتقانون ‏)بورژوایی(‏ هرگز مورد پرسش قرارنمی گیرد.‏ این چارچوب همانند ‏“گاو مقدس”‏باقی میماند.‏ حتی رادیکال ترین شکل این‏»ضد سرمایه داری اخالقی«‏ ‏)فوروم پورتوآلگره و جنبش سیاتل(‏ هم جسارت دست زدنبه این چارچوب سرمایه داری را به خودنمیدهد.‏اینجاست که بینش کلیدی مارکس،‏ شایدامروز بیش از هر زمان دیگری،‏ اعتبار خودرا همچنان حفظ کرده است.‏ برای مارکسپرسش در باره آزادی،‏ اساسا در عرصهسیاسی مطرح نیست ‏)آیا یک کشور انتخاباتآزاد دارد؟ آیا قضات و وکال مستقل هستند؟آیا رسانه ها از فشارهای پنهانی آزادند؟آیا به حقوق بشر احترام گذاشته میشود؟ ورشته باال بلند مشابهی از پرسشهای مختلف‏»مستقل«‏ ( و نه چندان مستقل(،‏ که نهادهایغربی بکار میبرند،‏ هنگامیکه میخواهندحکمی را در باره کشوری صادر نمایند.(‏کلید آزادی واقعی و عملی،‏ بیشتر در شبکه‏»غیرسیاسی«‏ روابط اجتماعی نهفته است،‏از بازار تا خانواده و آن جاهایی که نیاز بهتغییر وجود دارد.‏ اگر بهبود و تغییر واقعیمیخواهیم،‏ کارمان اصالحات سیاسی نیست،‏مجله هفته شماره 24 خرداد 1390بلکه تغییر در روابط اجتماعی ‏»غیرسیاسی«‏تولید است،‏ که این نیز خود نه به معنایانتخابات دمکراتیک یا دیگر اقدامات سیاسیبه مفهوم محدود آن،‏ بلکه به معنای مبارزهءطبقاتی انقالبی است.‏ما در باره اینکه چه کسی چه چیزیرا دارا باشد،‏ در باره روابط درون یککارخانه و غیره،‏ رأی نمی دهیم.‏ همه اینها مربوط به روندهایی خارج از حوزهءسیاست هستند.‏ موضوع توهم زا و فریبندهاین است که انتظار داشته باشیم با ‏»تعمیم وتوسعه«‏ دمکراسی به درون این حوزه،‏ مثالبا سازماندهی ‏»دمکراتیک«‏ بانکها تحتکنترل مردم،‏ بتوان امور را به طور مؤثریتغییر داد.‏ تغییرات رادیکال در این عرصه،‏می بایستی در خارج از حوزهء ‏»حقوق«‏قانونی صورت پذیرد.‏ در چنین راهکارهای‏»دمکراتیکی«‏ ‏)که البته میتواند نقش مثبتیرا هم بازی کند(،‏ صرف نظر از اینکهضدیت با سرمایه داری تا چه حد رادیکالباشد،‏ راه حل مورد جستجو همواره درکاربرد مکانیسمهای دمکراتیک است.‏ ‏]اما[‏هرگز نباید فراموش کرد که این مکانیسمها خود بخشی از دستگاه دولت بورژواییهستند،‏ دولتی که کارکرد بی دردسرِ‏ بازتولید سرمایه داری را تضمین مینماید.‏آلن بادیو،‏ در نظر خود واقعا حق داشتآنجا که می گفت:‏ امروز نام دشمن اصلی،‏سرمایه داری،‏ امپراطوری،‏ استثمار،‏ یاچیزی مشابه این ها نیست،‏ بلکه دمکراسیاست.‏ امروز،‏ این»توهم دمکراتیک«‏ وپذیرش مکانیسم های دمکراتیک به عنوانقالب اصلی برای هر گونه تغییر است،‏که از تغییر رادیکال روابط سرمایه داریجلوگیری میکند.‏محدودیت برخورد قانونی-دمکراتیک درجریان اخیر ریزش نفت به خلیج مکزیککامال مشهود بود.‏ آنچه در واکنش رئیسجمهور آمریکا ‏)باراک اوباما(‏ مسخره مینمود،‏ این ایده بود که یک شرکت خصوصی،‏مهم نیست که چقدر ثروتمند باشد،‏ میتواندبرای آسیب های حاصل از یک فاجعهزیست-محیطی،‏ خسارت بپردازد.‏ فاجعه ایکه دامنهء آن از محیط زندگی مردم آمریکافراتر رفته و بنیادهای شیوهء زندگی ما راویران می کند.‏ جستجوی عامل مقصری کهبایستی از نظر قانونی مسئول آسیب شناختهشود،‏ بخشی از چارچوب ذهن قانونگرایماست.‏ مردم میتوانند فروشندگان زنجیره ایخوراکی های آماده را به عنوان مسئولینچاقی خود،‏ مورد پیگرد قانونی قرار دهند‏)و میدهند(.‏ حتی صحبت از جبران دردهایدوران بردگی در میان مردم مطرح است،‏و بحث ها پیرامون آن است که از مدتهاقبل آسیب های حاصل از چنین نهادی میبایست جبران می شد و غیره.‏ این تنزلتا حد پوچی،‏ نشان می دهد که کجای اینمنطق لنگ می زند:‏ این منطق نه بیش از حدرادیکال،‏ بلکه به اندازه کافی رادیکال نیست.‏وظیفهء اصلی در اینجا،‏ گرفتن خسارت ازمسئولین آسیب ها نیست،‏ بلکه تغییر دادنشرایط به گونه ای است که عاملین بیش ازآن نتوانند در موقعیتی باشند که باعث آسیبها گردند ‏)یا باعث فعالیت هایی شوند کهآسیب میرسانند(.‏ این،‏ آن چیزی است کهواکنش اوباما فاقد آن بود.‏ یعنی ارادهء اقدامفراتر از برخورد تنگ قانون گرایانه برایتنبیه مقصر.‏ در فاجعه ای با ابعاد ریزشنفت به خلیج مکزیک،‏ حکومت بایستی اعالموضعیت اضطراری می کرد و تمامی منابع،‏از جمله ارتش را به حالت بسیج و آماده باشدر می آورد،‏ و همزمان،‏ اگر قرار بود کهتمامی منطقه به ناحیه ای غیر قابل سکونتتبدیل شود،‏ دولت می بایستی خود را برایبد ترین شرایط آماده می کرد.‏بنابراین،‏ احتمال خطر و انفجار ‏]زیستمحیطی[‏ در همه جا وجود دارد،‏ و امید واعتماد ما این است که دانشمندان از پس آن هابر آیند.‏ مشکل در همین جاست.‏ کارشناسانعلمی قرار است که همه چیز را بدانند،‏ امانمی دانند.‏ گسترش علم در جوامع ما،‏ دوجنبه غیرمنتظره دارد.‏ ما هر چه بیشتر وبیشتر،‏ حتی در خصوصی ترین تجربهءخود ‏)امور جنسی و مذهب(‏ به کارشناساناستناد میکنیم.‏ اما،‏ این علمِ‏ همه جا حاضر،‏دانش علمی را به میدان ناسازگاری ازتوضیحات و تبیین ها و توصیف های متعددو مغایر با هم،‏ تبدیل میکند.‏ استفادهء معمولاز عنوان ‏»نظر کارشناسی«‏ نشان دهندهءاین وضعیت جدید است.‏ در روزگار گذشته،‏ما مردم معمولی و فانی،‏ نظرات متعددیداشتیم و از کارشناسان انتظار بیان یکحقیقت علمی جهانشمول و یگانه می رفت.‏آنچه امروز از علم نصیب ما می شود،‏‏»نظرات کارشناسی«‏ گوناگون و ناسازگاربا هم است.‏مقوله نمونه واری که این درماندگی علمرا بر مال می سازد،‏ و همزمان،‏ با پردهءفریبندهء اعتماد و اطمینان کارشناسی،‏ برآن سرپوش میگذارد،‏ ‏»حد نصاب«‏ میباشد.‏تا چه حد میتوانیم هنوز هم ‏»با اطمینان وبدون خطر«‏ محیط زیست خود را آلودهکنیم؟ چه میزان سوخت فسیلی را میتوانیمبسوزانیم؟ سالمت ما چه مقدار از مواد سمیرا هنوز هم میتواند تحمل کند؟ ( یا با روایتینژادپرستانه:‏ چه تعدادی از خارجیان رامی توان در جامعهء ما ادغام کرد،‏ بدون

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!