12.07.2015 Views

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

صفحه 29اینکه هویت خودمان در خطر قرار گیرد؟(‏موضوعی که در اینجا روشن است این استکه به علت عدم شفافیت در اوضاع،‏ در هر‏»حد نصاب«‏ عنصری دلبخواهی و اختیاریوجود دارد.‏ آیا واقعا میتوانیم اطمینان داشتهباشیم که باالتر از حداکثر مقدار قند خونما که به وسیلهء پزشک تعیین شده است،‏در خطر قرار نداریم و سالمت مان تأمیناست؟ آیا افزایش دمای کره زمین باندازه دودرجه سانتیگراد،‏ قابل تحمل است و باالتراز آن فاجعه بار؟ شگفت آور نیست که یکهفته پس از اعالم ممنوعیت پرواز هواپیماهابر فراز آسمان اروپا ‏)به دنبال فورانآتشفشانی در کشور ایسلند(،‏ این ممنوعیتلغو گردید،‏ زیرا گزارش های منتشر شدهدر رسانه ها،‏ حکایت از آن داشت که برطبق ‏»نظرات کارشناسی«‏ دیگری،‏ ابرخاکستر آتشفشانی،‏ خطری واقعی بر فرازاروپا نیست و همهء اضطراب و نگرانی دراین باره،‏ فقط واکنشی هراس آلود بوده است.‏مسئله در اینجا این است که به چه کسی بایدباور داشت.‏ برای ما مردم معمولی،‏ حتیاگر برخی آثار اختالل در محیط زیست راهم احساس کنیم ‏)مثال یک خشکسالی دراینجا،‏ یک طوفان غیر عادی شدید در آنجا وغیره(،‏ روابط بین این آثار و علل بیان شدهبوسیله کارشناسان،‏ به هیچ وجه روشن وشفاف نیست.‏آنچه موضوع را بیشتر پیچیده می کند،‏این است که بسیاری از تهدیدات زیست-‏محیطی بوسیله خود علم و تکنولوژی ایجادمیشوند ‏)آثار زیست-‏ محیطی صنعت ما،‏آثار و نتایج روانی بیوژنتیک کنترل نشده،‏و غیره(.‏ با وجود این،‏ سرزنش علم مدرنکار ساده و راحتی است.‏ علوم به طورهمزمان،‏ هم ‏)یکی از(‏ منابع خطر هستند وهم تنها وسیلهء ما برای درک و تعریف اینتهدیدها،‏ و همچنین ‏)یکی از(‏ منابع ما برایمقابله کردن و یافتن راهی برای خالصیاز این تهدیدهاست.‏ حتی اگر تمدن علمی-‏تکنولوژیکی را برای گرم شدن کرهء زمینسرزنش کنیم،‏ باز هم به همین علم نیاز داریمتا نه فقط در جستجوی راه هایی برای یافتنراه حل این تهدید باشیم،‏ بلکه به همین علمهم نیاز داریم تا به درک این تهدید دستیابیم.‏ ‏»سوراخ اوزون«‏ در آسمان،‏ فقط بهوسیلهء دانشمندان می تواند ‏»رؤیت شود«.‏این،‏ سطر از ‏]اپرای[‏ ‏»پارسیفال«‏ واگنر،‏مبنی بر اینکه:‏ ‏»زخم،‏ تنها به وسیلهء نیزهای که آنرا ایجاد کرده میتواند شفا یابد«،‏در اینجا ربط و مناسبت جدیدی می یابد:‏هیچگونه راهی برای بازگشت به خرد کلیتگرای پیشا-علمی وجود ندارد،‏ فقط علم،‏ کهخود ‏)تا حدی(‏ مسئول مشکالت ماست،‏ میمجله هفته شماره 24 خرداد 1390تواند ما را از این مشکالت برهاند.‏در روز ۲۸ نوامبر ۲۰۰۸، ایوومورالس رئیس جمهور بولیوی،‏ فراخوانی باعنوان»تغییر آب و هوا:‏ سیاره را از دستسرمایه داری نجات دهید«‏ انتشار داد.‏ اینفراخوان اینگونه آغاز میشود:‏ ‏»امروز،‏ مامزمین بیمار است.«‏سیاستی که حکومت مورالس در بلیویدنبال میکند،‏ سزاوار هر نوع حمایتیهست،‏ اما با وجود این،‏ خطوط نقل شده،‏با روشنی دردآوری محدودیت ایدئولوژیکیآنرا نشان میدهد ‏)محدودیتی که همواره برایآن بهای عملی پرداخت میشود.(‏ مورالسبدون هیچ مشکلی،‏ به همان روایت سقوطیمتکی میشود که در لحظهء تاریخی دقیقیروی داد:‏ ‏»همه چیز با انقالب صنعتی درسال ۱۷۵۰ آغاز گردید….«‏ و به طورپیشگویانه ای این سقوط را عبارت از،‏ ازدست دادن ریشه هایمان در مام زمین میداند.‏او می نویسد ‏»تحت سیستم سرمایه داری،‏مام زمین وجود ندارد.«‏ ‏)در اینجا وسوسهمی شوم که بیفزایم،‏ اگر یک چیز خوب درباره سرمایه داری وجود داشته باشد،‏ همانااین است که در آن،‏ مام زمین،‏ بیش از اینوجود ندارد.(‏ و ادامه می دهد که ‏:»سرمایهداری منبع عدم تقارن و عدم تعادل در جهاناست«.‏این گفته به معنای این است که،‏ باید تقارنو تعادل ‏»طبیعی«‏ را به جهان بازگردانیم.‏تقارن و تعادلی که در کیهان شناسی جنسیتیافتهء سنتی،‏ با مادرمان زمین ‏)و پدرمانآسمان(‏ تجسم یافته است.‏ این نوع اکولوژی،‏به احتمال زیاد،‏ می رود تا به شکل غالبو مسلطی از ایدیولوژی سدهء جدید تبدیلگردد،‏ تریاک جدیدی برای توده ها شود،‏ تابه جای مذهب در حال افول بنشیند:‏ کارکردبنیادی مذهب قدیم را تحویل بگیرد و اقتداربی چون و چرایی را به صحنه آورد کهتوان تحمیل انواع محدودیت ها را دارد.‏به همین دلیل هم هست که ، هر چند بومشناسان ‏)اکولوژیست ها(‏ همواره از ما تغییررادیکال شیوه زندگیمان را طلب میکنند،‏ امادر زیر این مطالبه،‏ متضاد آن نهفته است،‏یعنی یک بی اعتمادی عمیق به تغییر و بهپیشرفت.‏آزادی فزایندهء ما در کنترل بر رویطبیعت،‏ بقای خود ما،‏ وابسته به رشته ایاز پارامتر های طبیعی ثابتی هستند که ما بهطور خود به خودی آنها را همچون یک دادهو مفروض میگیریم ‏)دما،‏ ترکیب هوا،‏ سیستمآبرسانی و تهیهء انرژی کافی و غیره(،‏ مامی توانیم ‏»هر چه می خواهیم،‏ بکنیم«‏ فقطتا آنجا که به اندازه کافی در حاشیه بمانیم،‏به طوریکه اختاللی جدی به پارامترهایحیات بر روی زمین وارد نسازیم.‏ محدودیتآزادی ما در رابطه با طبیعت،‏ که خود را دراختالالت زیست-محیطی به گونه ای ملموسنشان میدهد،‏ محصول پارادوکسی از رشدتصاعدی آزادی و قدرت ماست.‏ تواناییروزافزون ما در تغییر طبیعت پیرامونمان،‏می تواند خود پارامترهای بنیادی زمینشناسانه زندگی بر روی زمین را بی ثباتو ناپایدار گرداند.‏ این واقعیت که نوع بشر،‏خود در حال تبدیل شدن به عاملی زمینشناسانه بر روی زمین است،‏ نشان میدهد کهعصر زمین شناسانه جدیدی آغاز شده است،‏که دانشمندان آن را ‏»آنتروپوسین«)عصرجدید انسان(‏ نامگذاری کرده اند.‏ با وقوعزلزله های ویرانگر اخیر در چین،‏ مفهومآنتروپوسین واقعیت مسلم جدیدی کسب کردهاست.‏ دالیل قانع کننده ای برای این تخمینوجود دارد که علت اصلی،‏ و دست کم شدتغیرمنتظرهء زلزله ها،‏ ساختن سد عظیمموسوم به سه گلوگاه بود که منجر به شکلگیری دریاچه های مصنوعی جدید و بزرگیدر آن نواحی گردید.‏ به نظر می رسد کهفشار اضافی وارد شده بر روی سطح زمین،‏بر تعادل الیه های زیرزمینی اثر کرده وبه وقوع زلزله کمک کرده است.‏ بنابراین،‏پدیده ای ابتدایی مانند زلزله را هم بایستیدر ردیف پدیده هایی قرار داد که تحت تاثیرفعالیت انسان بر روی زمین قرار دارند.‏با وجود این،‏ در این آمادگی ما به پذیرشمسؤولیت تقصیر در تهدیدات زیست محیطیچیز فریبنده ای هست که دوباره به مااطمینان می بخشد.‏ ما دوست داریم مقصرباشیم.‏ زیرا در آن صورت،‏ همه چیز بهخود ما بستگی دارد،‏ و این ما هستیم کهریسمان فاجعه را میکشیم،‏ خود ما هستیم کهبا تغییر شیوهء زندگی،‏ خودمان را به راحتینجات می دهیم.‏ آنچه برای ما ‏)دست کم دردنیای غرب(‏ پذیرش اش واقعا مشکل است،‏این است که ما به نقش کامال منفعلِ‏ یکناظر ناتوان تقلیل داده شده ایم که تنها میتواند بنشیند و تماشاگر سرنوشت آیندهء خودباشد.‏ برای اجتناب از چنین نقشی حاضریمبه طور دیوانه واری وارد یک مجموعهفعالیت شویم:‏ برگرداندن کاغذ های کهنه بهچرخهء مجدد تولید،‏ خریدِ‏ غذاهایی که ازمواد آلی ساخته میشوند،‏ و هر کار دیگریکه فقط به ما اطمینان دهد که به چیزیمشغولیم و سهم خود را ادا میکنیم.‏ وضعما همانند هوادار یک تیم فوتبال است،‏ کهبا فریاد زدن و پریدن از روی مبل در جلوتلویزیون در خانه،‏ با باوری خرافی به اینکهاین عمل او،‏ به طریقی،‏ بر نتیجهء بازی

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!