12.07.2015 Views

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

صفحه 8های پیاپی تاریخ عمومی یا عالم هستی () Cosmique بنا بر ساخت تدریجی کلیتو یگانگی نوع موزون شده اند.‏ در حقیقت،‏این مارکس است که در این موضوع خطتداوم با معنایی برقرار کرده است:‏ ‏»اگرهگل پیر،‏ فراسوتر به این معرفت می رسیدکه کلیت در زبان آلمانی و کشورهای شمالاروپا چیزی جز زمین مشترک معنی نمیدهد،‏ چه می گفت ]...[ )۴۰(.« به نظر میرسد که این جا کمونیسم به عنوان مرحلةعالی تر روند ساخت کلیت اندیشیده شدهاست.‏اگر یگانگی نوع نمی تواند بدون تاریخ کلیاندیشیده شود،‏ تاریخ کلی هم به نوبة خودنمی تواند بدون ظهور بازار جهانی اندیشیدهشود.‏ این ‏»وابستگی متقابل کلی میان ملتها«‏ و ‏»رقابت عمومی«‏ است که تاریخعمومی را ممکن می گرداند )۴۱(. دراینمفهوم،‏ بازار لحظه ای از روند ساختکلیت و یگانگی نوع است ‏)دید مشابهی نزدهگل وجود دارد(.‏ بدیهی است که مارکساز مدح و ثنای ساده لوحانه سنت لیبرالیدر این باره بسیار فاصله گرفته است.‏ بازارجهانی می تواند کامالً‏ با بردگی مستقیمسیاهان در آمریکا همزیستی کند )۴۲(.‏»طرد سیاهپوست«‏ از عرصه سوداگریهاو دیگر ‏»روندهای شگفت انگیز«‏ که‏»انباشت بدوی«‏ را رقم می زنند،‏ بخشمکمل تاریخ پیدایش بازار جهانی اند )۴۳(.بازار حتی هنگامی که برابری مالکان راکه به مبادله می پردازند تامین کند،‏ برابریرا محقق نمی سازد.‏ در مبادله میان نیرویکار و مزد،‏ برابری میان مالکان کاالهایمختلف نقض نشده است.‏ ولی با این همه،‏کارگران به ‏»ابزارهای کاری که بنا بهسن و جنس خود کم و بیش گرانبها هستند«‏)۴۲( تبدیل شده اند.‏ در این مفهوم،‏ چنانچهاز تعریف مساوات طبق توضیحی که درکتاب ‏»خانوادة مقدس«‏ دربارة ‏»یگانگیاساسی انسان ها«‏ و یگانگی نوع داده شد،‏می فهمیم،‏ برابری نقض شده است و تبدیلافراد یک طبقه به ابزار کار،‏ نفی کیفیتانسانی آنها و تخریب یگانگی نوع است.‏ ماتعریف مشابهی را نزد هگل می یابیم که دراین باره به مقوله های مأخوذ از منطق خودمتوسل می گردد.‏ جامعه درباره فردی کهمأیوسانه گرسنگی می کشد،‏ نه یک داوریمنفی ساده،‏ بلکه یک داوری منفی نامتناهیرا اعالم می دارد:‏ یعنی جامعه به نفی اعطاءبرخی حقوق ویژه به او اکتفاء نکرده،‏ بلکهاو را در وضعیت ‏»فقدان کامل حقوق«‏ ولذا در آخرین تحلیل در وضعیت بردگیقرار می دهد.‏ چنانچه جامعه درباره فردیکه در شرایط عسرت فوق العاده قرار دارد،‏مجله هفته شماره 24 خرداد 1390این رأی نفرت انگیز را بدهد که تو انساننیستی!‏ در این صورت بنا به تصریح هگلداوری منفی نامتناهی به نفی ‏»نوع«‏ )۴۵(می انجامد.‏بنابراین،‏ یگانگی نوع به مثابه خط راهنما رخمی نماید؛ و این امکان می دهد که نابرابریغیرقانونی از نابرابری قانونی متمایز گردد.‏برابری در برابر قانون با توجه به این کهامکان تعریف آن به طور مشترک وجوددارد،‏ کافی نیست.‏ از دید هایک حتی فقرنومیدانة بخش وسیعی از مردم نمی تواندتوزیع دوباره درآمد از راه قانونی را توجیهکند:‏ یعنی در چنین چارچوبی وضع مالیاتتصاعدی نه فقط آزارنده و مستبدانه،‏ بلکه– چنان که قبالً‏ اشاره کرده ایم – مخرببرابری در برابر قانون به نظر می رسد.‏در عوض بنا به دیدی که شرح آن گذشت،‏مجاز دانستن فقر نومیدانه توده های وسیعمردم در وضعیت رشد سریع نیروهای مولدو ثروت اجتماعی،‏ به تخریب یگانگی نوعو برابری می انجامد.‏ در این صورت آیاباید برابری صوری و برابری اساسی رارویاروی هم قرار دهیم؟ در واقع،‏ برابری-‏به عنوان نفی نابرابری هایی که یگانگی نوعرا از بین می برد – یک مالک صوریاست؛ بدین معنا که هیچ دادة کمی در عرصةتوزیع ثروت اجتماعی به دست نداده و قرینةمشترکی در زمینة شیوه مناسب تولید برایپرهیز از تبدیل انسان یا تمامی یک طبقةاجتماعی به ‏»ابزار کار«‏ ارائه نمی دهد،‏البته،‏ برابری و یگانگی نوع به عنوان مالکصوری،‏ موجب نفی این ارزیابی میگرددکه قلمرو مالکیت و تولید و توزیع ثروتهای مادی امری دست نیافتنی تلقی گردد.‏در این مفهوم،‏ هگل از حقوق مادی سخنمی گوید و روی این واقعیت اصرار میورزد که حقوق در کلیت آن باید نه فقط بهعنوان یک ‏»حق نفی«‏ ‏)آزادی در برابرزور و ستمی که توسط اشخاص دیگر یاقدرت سیاسی مستبد اعمال می گردد(،‏ بلکههمچنین به عنوان یک ‏»حق مثبت«‏ ‏)حق باحداقل شرایط مادی که با فقدان آن یگانگینوع از میان می رود(‏ )۴۶(، درک گردد.‏اما با وجود قبول و حتی لزوم دخالت هایسیاسی در قلمرو تولید و توزیع مادی ثروتها،‏ برابری و یگانگی نوع به عنوان مالکصوری ادامه نمی یابد.‏ بنا بر لحظه تاریخیو وضعیت سیاسی – اجتماعی مشخص،‏ اینمالک می تواند هر بار مضمون های مختلفپیدا کند.‏ طبیعتاً‏ یافتن و گنجاندن این یا آنمضمون بدون کشمکش و برخورد صورتنمی گیرد و یک چنین مالک صوری نمیتواند به طور واهی چونان چیزی درک شودکه بتواند به طور مشترک مضمون هاییرا رقم زند که برای همیشه مانع تضادها وکشمکش ها گردد.‏ با این همه،‏ سمت گیریاساسی که ساخت تدریجی کلیت را تشکیلمی دهد،‏ موضوعی ثابت باقی می ماند:‏ تنهادرون این چارچوب است که ما می توانیمپیدایش ‏»اخالق عام مسئولیت«‏ عصرمان رادرک کنیم.‏منبع:‏از کتاب:‏ ‏»آزادی،‏ برابری،‏ اختالف ها«‏انتشارات:‏ ، PUF پاریس،‏ سپتامبر ۱۹۹۰* ترجمه از ایتالیایی توسط Evelyne etCarmelo Maruottiبا همکاری:‏ Jacques texier– 1 Losurdo Domenico نظریهپرداز معاصر ایتالیایی،‏ فیلسوف و استاددانشگاه اوربینو ایتالیا””””1 Phénoménologie de – ۲espritCf. D. LOSURDO, Tra – 3Hegele Bis Marck. La rivoluziela crisidella cutu 1848 one del,1983 ,ra tedesca, Rome, Riunti228 POCF. D. LOSURDO , Tra -4Hegele, il Notrecht e la tradizione liberale , Hermeneutican136 – pp. Ill ,1985 ,4B. Constant. Principes de -5politique. in ceuvres, Paris .,) Gallimard (Bibl. de la pléiade1146 .p ,1957F. A. HAYEK. The Constitu- F۶trad, it: La :1960 ,tion of libertr, società libera , Florence. 129 .p ,1969 ,vallecchi. 132 .ibid, P – 7Edward Laboulave – 81630 .B. Constant, op. cit, p – 9. F. A. HAYEK, op. cit. p – 10

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!