12.07.2015 Views

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

صفحه 117مفهوم های هژمونی مالی نخستین و دومینیا سازش کینزی به روشنی از اتحاد هایسیاسی گذرا که مارکس در ۱۸ برومرآن را شرح می دهد،‏ فراتر می روند؛ هرچند که ما از دیر زیستی دومین هژمونیمالی نا آگاهیم.‏ مسئله عبارت از فاز هاییاست که در چند دهه گسترش یافتند این هاموقعیت های مهم سیاسی ، اما استوار برپایه اقتصادی:‏ چگونگی های معین کارکردسرمایه داری اند.‏ این چگونگی ها ارتباطهای درونی سازش بین بخش های گوناگونرا بنا می نهند.‏ در مثل،‏ در لیبرالیسم نو‏)اکنون فرتوت در طی ربع قرن(،‏ شیوه هایمدیریت مؤسسه ها،‏ سیاست ها و کادرهاینهادی ‏)مبادله آزاد،‏ گردش آزاد و سرمایهها…‏ ‏(در ژرفا دگرگون شده اند.‏ بخش هایباالیی این کادر ها در سودهای معین نظمجدید اجتماعی سهیم اند.‏فرا سوی سرمایه داری . مارکس انساندوره بندی های سرمایه داری نبود.‏ در اینباره می توان دو دلیل ارائه داد.‏ بدون شکنخستین دلیل درک بغرنجی تحول شیوه تولیداست.‏ البته،‏ در نزد مارکسدوره بندی هاییچون دوره بندی دگرگونی های سازماندهی های فنی را می یابیم.‏ می بینیم که اوبا چه دقت برخی دگرگونی های معین،‏ ماننددگرگونی های شکل های مالکیت سرمایهرا بررسی می کند.‏ البته،‏ او هرگز نکوشیدسیستمی ایجاد کند،‏ واحد های کوچک را درواحد های بزرگ بگنجاند.‏دلیل دوم سیاسی است . مارکس به آن چه کهبرای او دوره بندی است،‏ چشم دوخته است:‏دوره بندی ای که به فرا رفت از سرمایهداری می انجامد.‏ گفته اند که مارکس توجهاش را روی کمال سرمایه داری که آن را بهعنوان روندی متضاد درک می کند،‏ متمرکزمی سازد:‏ پیشرفت های آن چه که او آنرا ‏»اجتماعی شدن«،‏ اما هم چنین هرج ومرج بالقوه ای می نامدکه از خصلت هنوزخصوصی مکانیسم های قدرت اجتماعیناشی می شود.‏ به جای فاز جدید سرمایهداری ، این کمال،‏ لغو آن را تدارک می کند.‏در مثل مارکس می نویسد:‏ انقالب ناگزیراست!‏ زیرا شفابخش تمرکز سرمایه در دستافراد اندک شمار است.‏این حذف شیوه تولید سرمایه داری در داخلشیوه تولید خود سرمایه داری است.‏ بنابراین،‏تضادی که در نفس خود ویران ساز است وبا همه روشنی،‏ خود را چونان فاز ساده گذاربه شکل جدید تولید می نمایاند.‏ )۲۲(تاریخمارکس و مارکسیست ها در برابرمجله هفته شماره 24 خرداد 1390بنابر این تاریخ تئوری مارکسیستی گواهبر سازگاری دایمی است.‏ دو دگرگونیضرورت داشته است.‏ هر دو در پیوستگیپایدار»گزارش«‏ فرارفت از شیوه تولیدقرار دارند:‏الف ) به درستی،‏ سرمایه داری خشونتحذف خاص اش را تولید کرده است.‏ البته،‏ساختمان جامعه جدید،‏ بدون طبقه دیرسامان می یابد.‏ خیلی زود او خصلت هایبرقراری نظام اجتماعی طبقاتی،‏ کادریسمبوروکراتیک را آشکار کرده است.‏ بعداین جامعه ها نا توانی اصالح کردن خودرا نمایان ساختند.‏ طبقه فرمانروای آن هانتوانسته است به دموکراسی ‏)طبقاتی(‏ اش تافرارسیدن سرنگونی عظیم در سمت پیدایشوسیله های تولید خصوصی فردی در اتحادشوروی نایل آید ‏)آن چه که به نظر می رسدچین با متانت زیاد آن را به انجام رساند(.‏در طی این مدت سرمایه داری مسابقه اشرا در نفس خود تقریباً‏ اندکی آرام،‏ حتا گاهآشفته ادامه داد.‏ از این رو،‏ مارکسیستها خود را ناگزیر دیدند،‏ پیوسته نوسازیسرمایه داری،‏ جهش به مرحله های جدید رابشناسند.‏ باید هم زمان اندیشیدن به دگر گونیو پیوستگی را فرا گرفت . رقابت نا پدید میشود.‏ اما باقی می ماند!‏ نرخ سود کاهش مییابد،‏ اما دوباره باال می رود!‏ از این رو،‏تفسیرهای مارکسیستی بارورتر تاریخ زیرنفوذ رویدادها تدارک می شود.‏ب ) البته،‏ با لیبرالیسم نو ، ضرورتنوآوری،‏ هنوز با شدت زیاد احساس میشود.‏ رویارویی تئوری پردازان مارکسیسممعاصر با نظم نو لیبرالی یک پدیده دوارزشی است.‏ از یک سو،‏ لیبرالیسم نو به آنها به عنوان تحلیلگران خدمت عظیمی میکند.‏ زیرا بسیاری از خصلت های سرمایهداری را در شکل های بسیار زننده شانبر می انگیزد؛ از سوی دیگر،‏ آن ها را بایک دوره جدید،‏ بیگانه با سنت های دورهبندی خاص جریان تئوریک شان رویارومی سازد.‏ واپس نشینی نسبت به روندهایی که مارکس،‏ هیلفر دینگ و لنین آن ها: ‏)یعنی جهانی شدن و انحصار(‏ را خوبشناسایی کرده اند،‏ از آن جا است.‏ مارکسدر بانک ها اداره کنندگان سرمایه مالی راتمیز داده است؛ هیلفردینگ بسیار نزدیک بهتوصیف نخستین هژمونی مالی بوده است.‏البته،‏ سلسله مراتب درون طبقه سرمایه داربرای اندیشیدن باقی مانده اند : حرکت بهسوی اوج گیری در تدارک واژگونی بزرگپابرجاست.‏ نهمارکس،‏ نه ادامه دهندگان بلندپایه او مارکسیست ها را برای انقالب اندیشهالزم بنابر مفهوم کاهش امتیاز های طبقهسرمایه دار و اصالح آن آماده نکرده اند.‏از این رو،‏ آن چه که بسیار گران بهادر انجام امروزی شدن به نظر میرسد،‏ نشانه ویژه مارکسنیست،‏ بلکهمیراث چارچوب های بزرگ تحلیلیبه ویژه تئوری دولت و،‏ می توان از آند ر ش گ ف ت ی م ا ن د ، ت ئ و ر ی س ر م ا ی ه ا س ت !برگردان بهمن ماه ۱۳۹۰یادداشت هامجله آکتوئل مارکس و اثر سمینار بررسیهای مارکسیستی،‏ مدیریت مالی سرمایهداری،‏ پاریس،‏ مطبوعات دانشگاهی فرانسه،‏. ۲۰۰۶دیوید هاروی،‏ تاریخ مختصر لیبرالیسم نو، آکسفورد،‏ مطبوعات دانشگاهی آکسفورد،‏، ۲۰۰۶ ص ۱۶کارل مارکس،‏ فقر فلسفه )۱۸۴۷( ، دراثرها،‏ اقتصاد،‏ ج . ۱ ، پاریس گالیمار،‏۱۹۶۵ ص . ۱۳۴ -۱۳۵کارل مارکس،‏ کاپیتال،‏ کتاب )۱۸۶۷( ۱ ،پاریس،‏ انتشارات سوسیال،‏ ج ۱۹۶۸ ، ۳صص -۲۰۵ ۲۰۴ژ . دومنیل،‏ د ، لوی،‏ ‏»سه عرصه تئوریارتباط های مالی مارکس،‏ سرمایه مالیهیلفردینگ و لنین«‏ ، در سمینار بررسیهای مارکسیستی،‏ مدیریت مالی سرمایهداری،‏ همان جا،‏ صص ۲۱۹- ۱۸۱ .کارل مارکس،‏ سرمایه،‏ کتاب ۱۱۱)۱۸۹۴(، پاریس،‏ انتشارات سوسیال،‏ ج ۲، ،۱۹۶۷ صص،‏ صص،‏ -۵۳ ۵۲ .همان جا ، ص . ۶۶همان جا ، ص . ۶۷ر . هیلفردینگ ، سرمایه مالی،‏ بررسی هادر باره رشد تازه سرمایه داری )۱۹۱۰( ،پاریس،‏ بررسی های مینویی،‏ ۱۹۷۰، ص.‏۳۱۸کارل مارکس،‏ کاپیتال،‏ کتاب )۱۸۶۷( ۱ ،پاریس،‏ انتشارات سوسیال،‏ ج . ۱۹۶۸ ۲،فصل x ۷ ، x ۱۱۱ و x ۱۷کارل مارکس،‏ فصل انتشار نیافته کاپیتال،‏پاریس،‏ اتحادیه عمومی انتشارات،‏ کلکسیون/۱۰ /۱۸ ۱۹۷۱ فصل G ‏:دو فاز تاریخیتوسعه تولید سرمایه داری،‏ صص ۲۲۳-۱۹۱ژ.‏ دومنیل،‏ ام . گلیک ، ج ، xl ۱۱ ۱۹۹۷صص – ۴۱۶ ۳۷۳

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!