12.07.2015 Views

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

صفحه 133people, in order to exclude themasses and rule alone. Thiswas quite consistent. If the activity of real mankind is nothingbut the activity of a mass of hu,man individualsخانواده مقدس کارل مارکس و فریدریشانگلس ‏)تمام تأکیدات از من است )از طرف دیگرتضاد بین حزب کمونیست وطبقه کارگر تضادی واقعی است که باید بهصورت دیالکتیکی مورد بررسی قرارگیرد.‏منافع اعضای حزب می تواند منطبق بامنافع پرولتاریا باشد و یا اینطور جلوه دادهشود.‏ موهومی باشد و یا واقعی.‏ حال اگرحزب به صورت فعال مایشاء قدرت رادردست داشته باشد.‏ حتی اگر ذهناً‏ مخالفبا تمایزات طبقاتی و گروهی باشد شرایط،‏حزب کمونیست را به تثبیت تمایزات تشویقمی کند.‏ و این تمایزات خود منجر به تحکیمسیستم طبقاتی جامعه خواهد شد.‏ درستچیزی که جامعه سوسیالیستی باید درجهتعکس آن حرکت کند.‏ اگر برای یک استاددانشگاه،‏ یک مهندس یا یک متخصص،‏وجود تمایزات حافظ جایگاه برتر اوست.‏برای پرولتاریا وجود تمایزات چیزی استکه اورا در فرودستی نگاه می دارد.‏ اگربرای یک استاد دانشگاه،‏ یک مهندس یا یکمتخصص نظم موجود درست بدین خاطر کهتضمین کننده این مزیت هاست مطلوب است.‏برای پرولتاریا درست به همین خاطر نظمموجود تضمین کننده و حافظ شرایط فالکتبار اوست.‏ اگر یک کشاورز منافعش درتأمین مالکیت خصوصی است بر تکه زمینیهر چند کوچک،‏ پرولتاریا نفع بالواسطه اشنفی هرگونه مالکیت خصوصی است.‏ حالمن روشنفکر کمونیست با تکیه بر دانشمکتسبه خویش از کتب مارکسیستی درصدد باشم که توانمندی خویش را به نوعیدائمی کنم تا با حفظ این مزیت خود را درجامعه تعریف کنم،‏ یعنی سعی در ابدیکردن شرایط پرولتاریا را دارم.‏ این مسئله،‏یعنی حفظ شرایط می تواند در تمام سطحو سطوح جامعه و خطر ناک تر از آن درحزب کمونیست اتفاق بیافتد.‏ وجود رهبرانو مسئوالن مادام العمر به روشنی بیانگرچنین بیماری است که یک حزب کمونیستمی تواند بدان دچار گردد.‏” پرولتاریا دولت الزم دارد این کلماترا همه اپورتونیستها،‏ سوسیال شوینیستها وکائوتسکیستها تکرار میکنند و اطمینان میدهند که آموزش مارکس چنین است،‏ ولی ”فراموش میکنند”‏ این نکته را اضافه نمایندکه اوالً،‏ بنا به گفته مارکس،‏ پرولتایا فقطمجله هفته شماره 24 خرداد 1390دولتی الزم دارد که زوال یابنده باشد،‏ یعنی از تصمیم گیری مستقیم دور نگه داشت.‏ساختمان آن طوری باشد که بیدرنگ به اعتماد به توده ها جای خود را به دیدزوال آغاز نهد و نتواند راه زوال نپیماید؛…‏ ابزاری به توده ها داد.‏ بجای تمرکز زدائی” دولت و انقالب و.ا.‏ لنین ( تأکید اول از قدرت،‏ تمرکز قدرت که عامل اساسی دراز خود بیگانگی توده هاست در دستور کارلنین و تأکید دوم از من است(‏قرارگرفت.‏ انترناسیونالیسم جای خود را بهمائومیگوید قدرت سیاسی از لوله تفنگ ن ا س ی و ن ا ل ی س م د ا د . و ن ت ی ج ه آ ن ش د ک ه د ی د ی م .بیرون می آید.‏ این درست ولی تفنگ اید حزب کمونیست به عنوان سازماندهئولوژی ندارد و می تواند توسط هرکس و پرولتاریا برای کسب قدرت سیاسی و بهبرای هر مقصودی شلیک شود.‏ هر قدرت دنبال آن برای حاکمیت دیکتاتوری واقعیسیاسی به درد طبقه کارگر نمی خورد،‏ مگر پرولتاریا مطرح است.‏ دولتی که وظیفهآن قدرتی که بر پا کننده حکومت شوراها اساسی آن محو خویش است.‏ یعنی دولتی کهباشد.‏ شوراهائی که تضمین کننده حکومت زمینۀ به خواب رفتن خویش را فراهم میکارگران یعنی دیکتاتوری پرولتاریا باشد.‏ آورد و این مهم حاصل نخواهد شد مگر دردیکتاتوری که تضمین کننده دمکراسی یک تمرکز زدائی دائمی قدرت.‏ دیگر تودهبرای کلیه اهالی و مانعی برای ایجاد شرایط ها نباید قدرت سیاسی خویش را در دولتاستثمار مجدد توده هاست.‏ در اینجا کنترل ببینند بلکه باید خود را سر چشمه این قدرتتولید باید به دست طبقه کارگر باشد.‏ و از بدانند.‏ توده ها فقط در این راستاست که بهدست دادن کنترل تولید به هر بهانه ای زمینه خود باوری می رسند.‏ سازمان اجتماعیساز بازگشت به روابط تولیدی گذشته است.‏ گذشته که آنها را الینه و از خود بیگانه کردهحال می خواهد بدست گیرنده این کنترل،‏ بود باید جای خود را باسازمان اجتماعیحزب باشد و یا هر ارگان دیگر،‏ درصورت عوض کند که در آن انسان،‏ قادر متعالیمسئله که همانا خلع ید کارگران است فرقی است که خود بر سرنوشت خویش حاکمایجاد نمی کند.‏ کارخانه ها باید توسط است.‏ حزب کمونیست مسلماٌ‏ نمی تواند قبلکارگران ِ خودِ‏ همان کارخانه مستقیماً‏ اداره از انقالب،‏ توده های میلیونی کارگران راشوند استخدام مدیران و مهندسان و کارمندان متشکل کند ولی می تواند آنها را برای کسبتوسط کارگران همان کارخانه و تحت یک قدرت سیاسی رهبری کند.‏ حزب کمونیستنظام شورائی انجام می پذیرد.‏ چگونگی تولید تشکیالتی است برای به قدرت رساندن طبقهو در آمد حاصله توسط شورای کل با نظارت کارگر نه بالعکس.‏ یعنی طبقه کارگر وسیلهشورای محلی انجام می پذیرد.‏ کارخانه ها ای نیست برای به قدرت رساندن حزبهمه بدون استثناء باید مسلح باشند و آموزش کمونیست.‏ درک ابزاری از طبقه کارگرنظامی به طور پیگیر در پریود های زمانی به عنوان وسیله ای برای به قدرت رسیدنمشخص که جزو ساعت کار کارگران به حزب کمونیست فاجعه بار است.‏ حال کهحساب می آید انجام گیرد.‏ دولت که متشکل کمونیستها پیشروان طبقه کارگر هستند اگراز نماینده کلیه شوراهای شهر و ده است در جدا از طبقه خویش به عنوان عامل کنترلزمینه خطوط کلی سیاست تصمیم گیری می جامعه در آیند و بدین صورت خود را ازکند.‏ تصمیمات خرد در شوراهای کوچک طبقه جدا کنند،‏ بی تردید به عنوان یک زائدهتر و محلی انجام می پذیرد.‏ خرید و فروش اجتماعی بر پاکننده آن حاکمیتی خواهند بودابزار تولید بنا به رشد اقتصادی اجتماعی که نظام های اجتماعی پیشین برپاکردند.‏محل ممنوع است.‏ در شورای هر کارخانه مونارشی در قدرت آنارشی در تولید را بهدر صورت وجود کارگر و یا کارمند زن دنبال دارد و آنارشی در تولید نابود کنندهدر آن،‏ عضویت حد اقل یک زن اجباری سازمان اجتماعی مبتنی برآن است.‏ کمونیسماست.‏ یعنی اگر در یک کارخانه فقط یک نافی امتیازات طبقاتی و قشری گذشته است.‏زن در استخدام بود.‏ او بدون رأی گیری این نفی نه به منظور ایجاد امتیازات جدیدباید در شورا شرکت داشته باشد.‏ … در طبقاتی و گروهی برای گروه و یا طبقه ایحقیقت،‏ قدرت بورژوازی برای به بردگی خاص مطرح است بلکه در اینجا بر چیدهکشاندن پرولتارقبل از اینکه در ارتش و شدن شرایط ایجاد هرگونه تمایز و امتیازنیروهای مسلح تبلور یابد،‏ درکنترل تولید و طبقاتی مطرح است.‏ و یک حزب کمونیستمنابع طبیعی متبلور است.‏ نیرو های مسلح باید بیانگرآن،‏ نه فقط در حرف بلکه مهم تربرای حفظ این شرایط ضروری هستند.‏ حال از آن در عمل باشد.‏ ‏“سانترالیسم دمکراتیک”‏با عمومی کردن کنترل تولید است که باید در و یا ‏“هسته محکم و انعطاف پذیری زیاد”‏ و… ویا هراسم دیگری،‏ اگربخواهد تئوریزهراه محو طبقات گام برداشت.‏کننده،‏ رهبری مادام العمر کسی و یا گروهیحزب کمونیست به مفهوم یک قادر مطلقدر حزب باشد،‏ این خود نافی آن سیستمیحاکمیت عقل بر توده ها،در چین و دراست که نوید آن را به توده ها می دهیم؛شوروی زمان استالین توده هارا به تدریج

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!