دÙÙ Ù ÙÛÚ©Ù ÙÙسÙرد٠- Ketab Farsi
دÙÙ Ù ÙÛÚ©Ù ÙÙسÙرد٠- Ketab Farsi
دÙÙ Ù ÙÛÚ©Ù ÙÙسÙرد٠- Ketab Farsi
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
صفحه 26است که بادیو پیشنهاد میکند که بجای تصفیهو پاکسازی، تفریق و کاهش را قرار بدهیم:به جای پیروز شدن )گرفتن قدرت(، میتوان فاصله ای را نسبت به قدرت دولتیحفظ کرد، فضاهایی آفرید منهای دولت.اما، آیا در چنین صورتی عمالً به نوعیتقسیم کار )یا متمم یکدیگر بودن( بین چپرادیکال و چپ مصلحت گرا نمی رسیم؟چپ رادیکال، با کنار کشیدن خود از سیاستدولتی، خود را به گرفتن مواضع اصولی وبمباران کردن دولت با خواستها و مطالباتغیرممکن، محدود میسازد. در حالیکه چپمصلحت گرا، پیمانی با شیطان می بندد، بهآن مفهومی که در اعترافات پیتر ماندلسوناینگونه بیان میشود: در موضوع اقتصاد،همه ما تاچریست هستیم…و آیا این ترکیب کامالً فاسد از سیاستاقتصادی تاچریستی، و حفظ فاصله از قدرتدولتی، همان چیزی نیست که هم اکنون درچین جریان دارد؟ یعنی چین، در ترکیبسلطه سیاسی حزب با دولت مدرن موردنیاز برای تنظیم اقتصاد بازار گسترندهچگونه موفق میشود؟ چگونه واقعیت نهادینهشده از این شعار رسمی دفاع می کند کهنتایج خوب بازار سهام )نرخ باالی سود بهنسبت سرمایه گذاری( راه مبارزه در جهتسوسیالیسم است؟ آنچه در چین با آن مواجههستیم صرفاً وجود یک اقتصاد سرمایهدارانهء خصوصی با قدرت سیاسی کمونیستی]جدا از هم[ نیست: بایستی به یاد داشته باشیمکه دولت و حزب، از طریق یک رشته ازمجاری شفاف و غیر شفاف، مالک بیشترینتعداد شرکتها )به ویژه شرکتهای بزرگ(میباشند. این خود حزب است که از شرکتهامی خواهد که در بازار نتایج عالی به دستآورند. برای حل این بن بست آشکار، دنگ،سیستم دوگانهء بی مانندی را تدارک دید: درکنار دستگاه دولتی و سیستم قانونی، نهادهایحزبی که به معنای لفظی کلمه غیرقانونیهستند، نیز به وجود آمد و به موازات دولتفعالیت می کنند . یا آنگونه که هی وایفانگ،آنرا به کوتاهی چنین بیان میکند: »به عنوانیک سازمان، حزب در بیرون قرار دارد وباالتر از قانون است. حزب بایستی هویتیقانونی داشته باشد. به بیان دیگر، حزب بایدمانند شخصی باشد قابل پیگرد، در حالیکهبه عنوان یک سازمان، حتی ثبت هم نشدهاست. حزب، خارج از مجموعهء سیستمقانونی موجود قرار داشته و عمل میکند.«)۳( وضعیت به گونه ای ست که تو گوییبه قول بنیامین، خشونت نهادی شدهء دولتهمچنان عمل میکند و در سازمانی تجسم مییابد که وضعیت قانونی ناروشنی دارد:»پنهان کردن سازمانی به بزرگی حزبمجله هفته شماره 24 خرداد 1390کمونیست چین، مشکل به نظر میرسد. اما،این حزب نقش پشت صحنه خود را با احتیاطبازی میکند. ادارات مختلف حزب، کارکنانرا کنترل میکنند و رسانه ها، بطور عمدیکمتر در عرصهء عمومی ظاهر میشوند.کمیته های حزب )معروف به »گروههایکوچک رهبری«(، که راهنما و دیکتهکنندهء سیاست به وزیرانی هستند که بهنوبهء خود کارشان اجرای سیاست ها ست،همگی خارج از دید عمومی قرار دارند. دررسانه های زیر کنترل دولت، به ترکیباین کمیته ها، و در بسیاری موارد حتی بهموجودیت آنها هم، به ندرت اشاره میشود، تاچه رسد به بحث در مورد چگونگی تصمیمگیریشان.«بنابراین، پیش- صحنهء قدرت بوسیله»حکومت و سایر نهادهای دولتی که آشکارامانند بسیاری از کشورهای دیگر عمل ورفتار میکنند« اشغال میگردد. وزارت امورمالی بودجه را پیشنهاد میکند، دادگاه ها حکمصادر میکنند، دانشگاه ها تدریس کرده ودرجات تحصیلی میدهند، حتی کشیش هاهم مراسم عبادی و تشریفات مذهبی را بهجای می آورند. پس ما از یک سو، سیستمیقانونی، حکومت، مجلس ملی انتخابی، قوهقضائی، قانونمداری و غیره را داریم؛ اما،همانگونه که به طور رسمی هم گفته میشود،»رهبری حزبی و دولتی« با سلسله مراتبسخت و دقیق خود، نشان میدهد که چهکسی در مرتبه اول و چه کسی در مرتبهدوم قرار دارد. این ساختار قدرت دولتی،به وسیله حزبی که همه جا حاضر است،به موازات دولت و در همان راستا عملمی کند، آنهم از پشت صحنه. البته دولتهایبسیاری در جهان وجود دارند، برخی حتیظاهرا دمکراتیک، که در آنها یک باشگاهیا فرقه ای انحصارگر و نیمه مخفی، عمالًحکومت را کنترل میکنند. در دولت تبعیضگر )آپارتاید( آفریقای جنوبی هم جریانانحصاری »برادران بوئر« چنین کنترلی رااعمال میکرد. با وجود این ، آنچه مورد چینرا یگانه و بی مانند میکند این است که اینقدرت متوازی چه در حوزهء عمومی و چهپنهانی خود، نهادینه شده است و در مأل عامبه اجرا در می آید.بنابراین، بایستی فرمول »حزب – دولت«را به عنوان جنبهء تعریف کننده کمونیسمسده بیستم، پیچیده تر بفهمیم: بین حزب ودولت همواره شکافی وجود دارد، شکافیهم ارز با شکاف بین ایده آل- اگو )قانونسمبولیک( و سوپر اگو. یعنی حزب مانندسایه ای زشت و نیمه مخفی، باقی میماند وبه صورت متوازی نسبت به دولت حضوردارد. دیگر نیازی نیست که مطالبهء سیاسیجدید خاصی وجود داشته باشد که وظیفهاش حفظ فاصله نسبت به دولت باشد چراکه حزب خود این فاصله است. سازمانحزب به نوعی بی اعتمادی بنیادین نسبتبه دولت، ارگان ها و مکانیسم های آن تجسممی بخشد، تو گویی آن ها همواره نیاز بهکنترل و بازرسی دارند. یک کمونیسم حقیقیسدهء بیستمی، هرگز دولت را به طور کاملنمی پذیرد. یک دستگاه مراقبت و دیدبانی،خارج از کنترل قانون )دولت(، همواره بایدموجود باشد، تا با قدرتمندی تمام در اموردولت مداخله نماید.آیا میتوان این مدل را صاف و ساده غیردمکراتیک تلقی کرد؟ چنین توصیفی )وترجیح اخالقی- سیاسی ناشی از آن برایمدل دمکراتیک، که در آن احزاب، دستکم به طور ظاهری، تابع مکانیسم هایدولت هستند( به معنای افتادن به دام افسانهءدمکراتیک حقوقی، و نادیده گرفتن اینواقعیت است که در یک جامعهء »آزاد«،سلطه و بندگی در خصلت »غیرسیاسی«حوزهء اقتصادی مالکیت و قدرت مدیریتیقرار داده میشود. درست در همین جاستکه فاصلهء حزب نسبت به دستگاه دولتی،و توانایی آن در تاثیر گذاری در ورایمحدودیتهای قانونی ]در سیستمی مثلچین[ فرصت بی مانندی را برای عملکرد»غیرقانونی« فراهم میکند؛ عملکردی که نهتنها به سود تصمیمات تجاری بهتری نسبتبه کارکرد خودبه خودی بازار است، بلکهحتی به سود کارگران و حفاظت از آنها درمقابل نفوذ کور نیروهای بازار نیز میباشد.برای نمونه، پس از آنکه بحران مالی سال۲۰۰۸ بر چین نیز اثر کرد، واکنش خودبه خودی بانکهای چینی، همانند بانکهایغربی، محتاطانه بود و شدیداً وام دادن بهشرکتهایی را که خواهان تداوم توسعه بوددندمحدود کردند. حزب به طور غیررسمی)بدون هیچگونه قانونی برای مشروعیتدادن به آن( و به راحتی، به بانکها دستورآزاد کردن اعتبارات را داد، و به این ترتیب)دست کم تا لحظه کنونی( در تداوم رشداقتصادی چین موفق بوده است.بنا براین، در مورد پویایی اجتماعی-جهانی امروز، نتیجه گیری اجتناب ناپذیریوجود دارد: امروز، این سرمایه داری استکه کامال انقالبی عمل میکند، و تمامیچشم انداز ما را، از تکنولوژی گرفته تاایدئولوژی، در دهه های اخیر تغییر دادهاست. در حالیکه، محافظه کاران و سوسیالدمکرات ها نسبت به این تغییرات واکنشنشان داده، نومیدانه برای حفظ دستاوردهایقدیمی می کوشند. بریان ماسومی، این بنبست را به روشنی فرموله کرده است؛ بن