دÙÙ Ù ÙÛÚ©Ù ÙÙسÙرد٠- Ketab Farsi
دÙÙ Ù ÙÛÚ©Ù ÙÙسÙرد٠- Ketab Farsi
دÙÙ Ù ÙÛÚ©Ù ÙÙسÙرد٠- Ketab Farsi
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
صفحه 176را در تقسیم کار )واحد(جهانی نصیب آنها ساختهاست. مشخصا نه تنها دولتهای »ضد بشری« و دولتهای »بشر دوست« به طورپیوسته و ارگانیگ ارتباطاتو پیوندهای تنگاتنگی دارند،بلکه هر دو دسته در سرکوبفرودستان و »ناجورها«تردیدی به خود راه نمی دهند.پناهجویی برزخی است کهتناقضات تباهی آور گفتمانحقوق بشر و مدعیان آن را بهطرز تکان دهنده ای بر مالمی سازد؛ به خصوص در جایی که »امید«ویران می شود: گفتمان حقوق بشر در حوزهسلطه بین االذهانی کارکردی نظیر کمپهای پناهجویی در حوزه سلطه جسمانی/فیزیکی دارد، چرا که هر دو حقیقت را میپوشانند تا از بالقوه گی های پروبلماتیکشدن آن بکاهند: اولی با »قربانی محوری«)که به بهانه فوریت و تقدم موضوع »جان«موجه می نماید( روند های حقیقی مسببوحشت و آواره گی و ستم را می پوشاند واز امر تماما سیاسی، سیاست زدایی می کند؛دومی ننگی به نام پناهجو و در واقع ستم وتبعیضی که بر او می رود را در کمپ هایدور از دسترس )همانند جزامخانه ها( ازانظار اجتماع مخفی می دارد تا وجدان هایمعذب احیانا به تردیدی نسبت به بنیادهایبشردوستانه دموکراسی های واقعا موجودراه نبرند. در کمپ های پناهجویی، پناهجو/زندانی با تجربه تحمیلی یک زندگی پرمشقت )توام با دلهره ی مدام و تحقیری خردکننده( برای پذیرش »زندگی« آتی خود )درمقام پناهنده( و نقش قانع و سر به راهی کهدر صورت »پذیرفته شدن« در نظم موجودبایستی به عهده بگیرد آماده می شود. بهعبارتی کمپ های پناهجویی از این منظرکارکردی شبیه اردوگاههای کار اجباریو دارالتادیب ها دارند؛ جایی که عناصرنامطلوب یا مشکوک و نیمه مطلوب را آنقدربه بند می کشند تا به مزایای اجتماع بیرونیو ضرورت انطباق با الزامات و هنجارهایآن )درونا( اذعان کنند و به قالب مناسب/سازگار در آیند. طبعا هر جه این دوران»بازتادیب« پناهجویی سخت تر و طوالنیتر و با دلهره بیشتر همراه باشد، نتیجه کاربهتر و تضمین شده تر خواهد بود. مشخصاپناهجوی سیاسی درست به گناه کنش سیاسیماضی در سرزمین ماقبل باید آنقدر دردادگاههای اعتراف گیری/جرم شناسی انکار)و مکافات( شود تا همه آن دغدغه ها درمجله هفته شماره 24 خرداد 1390ضرورت ماندن ذوب گردند و زمینه الزمبرای اضافه شدن عضو تازه ای به خیلنیروی کار ارزان »خارجی« مهیا شود.کمپ های پناهجویی در عین حال بیرونیترین مرزهای »امپراطوری« مدرن درمقابل هجوم »بربرها« نیز محسوب میشوند و همانند نمونه های تاریخی چنیندروازه هایی، کارکردهای محافظتی خطیریبه عهده دارند تا اصالت نژاد/فرهنگ مسلطبا ورود ناخالصی ها گزندی نبیند: پناهجوکسی است که از دروازه گذشته است و بایددرس عبرت شود. بنابراین شرایط حاکم برکمپ باید تا جای ممکن چنان حاد و بیرحمباشد)۱( که بازتاب حساب شده آن به دنیایبیرون، سایر بربرهای »سودا زده« را ازصرافت خالصی یافتن از جهنمی که درآن می زیند بازدارد. در این میان باید سالهای برزخی تعلیق را طوالنی کرد و منظمابرخی پناهجویان را به کشورهای »مبداء«بازگرداند تا شمشیر دموکلس »دیپورت« برفراز سر سایرین همچنان پر مهابت باقیبماند )همانند تهدید به اعدام در بازجویی هایدستگاه امنیتی ایران یا اعدام های ساختگیبرای خرد کردن مقاومت زندانی(. درمورد امپراطوری اتحادیه اروپا پناهجوهایایرانی و افغانی درک ملموسی از دروازههای »دژبانی« مخوف مستقر در شهرهایترکیه دارند. قرارگاههایی که احتماال تحتتاثیر »دکترین دفاع/تهاجم پیشگیرانه«، تادل مرزهای »غیرخودی« پیش آمده اند.از این نظر واقعیت پناهجو )و نیز هستیبر باد رفته آنهایی که پیش از رسیدن بهموقعیت رسمی پناهجویی، اسیر امواجدریاها می شوند( افشاء کننده ماهیت ننگینمناسبات جهانی ای است که به رغم همهرنگ آمیزی های رسانه ای، اساسا برمرزبندی و مرز سازی )به طور کلی»دیگری« سازی( و حراست بی قید و شرطاز مرزها استوارند؛ مناسباتی که آبادانی ورفاه و آزادی »نسبی« بخشیاز مردم جهان را »تنها« ازطریق زیر سلطه نگه داشتناکثریت مردن جهان تامینمی کند، به ناچار باید مدامنگران مرزها و تنطیم توازنجمعیتی میان حوزه هایبرساخته نظم »مسلط« باشد.در واقع موقعیت پناهجویی وبه ویژه پناهجویانی که از سراستیصال یا به اعتراض جانخود را می نهند )یا آنهایی کهاعتصاب غذا می کنند و یادهان هایشان را می دوزند(به صراحت و در عین حالبه طور نمادین نشان می دهد که بر خالفسوءتفاهماتی که مفاهیمی نظیر »دهکدهجهانی« القاء/تحمیل می کنند، در جهانامروزی »تنها« معدودی »چیزها« جهانیشده اند: از میان پدیده هایی که امروزه بیتردید جهانی اند یکی گردش »آزاد« کاالو سرمایه است و دیگری گردش اطالعاتتحت سیطره رسانه های مین استریم، کهخود عمدتا گسترش جهانشمول ارزش هایمعطوف به دسته نخست را تضمین میکنند)۲(.با این اوصاف حتی در حد همین گزارههای ناقص و شتابزده )و به رغم بسیاریاز جنبه های ناگفته موضوع( نیز می تواننتیجه گرفت که موقعیت پناهجویی یکی ازحادترین و عریان ساز ترین شکاف هایدوران ماست و از همین رو از سیاسی ترینآنها نیز هست. درک بالقوه گی های چنینموقعیتی می تواند به پناهجویان انگیزه وتوان باالیی برای همبستگی و راهجویی هایجمعی ببخشد. امری که نه تنها بهبود دروضعیت ضد انسانی آنها وابسته به آن استبلکه می تواند در ارتقای کیفی مبارزات ضدسلطه امروز نیز موثر باشد. اما سویه دیگرماجرا وابسته به کنش جمعی آنهایی است که»به تصادف«، بیرون از این دایره طلسمشده واقعند.پی نوشت:۱( اشکان خراسانی/ شهروندان درجه چندم – شعاع چهلکیلومتری نکبت زده،منطقه پرواز آزاد!2( با اینکه در قاموس سرمایه، نیروی کار نوعی کاال محسوب میشود، اما گردش جهانی آن با محدودیت های فراوانی روبروستو به هیج رو قابل مقایسه با گردش جهانی کاالهای مصرفی وسرمایه نیست. برای مثال امروزه مهاجرت سرمایه های بزرگبه محل سکونت نیروی کار ارزان به مراتب ساده تر و رایجتر از مهاجرت نیروی کار ارزان به خاستگاه جغرافیایی سرمایههای بزرگ است. در مورد نیروی کار متخصص اما وضع بهگونه دیگری است: نیروی کار متخصص همچ ون چرخ دنده ایضروری به سرعت جذب سرمایه متروپل می شود تا الزاماتفناورانه جرخه تولید و رشد فناورانه که الزمه حفظ برتری/تعیینکنندگی در حوزه تولید است برقرار بماند.