12.07.2015 Views

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

نظریصفحه 52مهم سیاسی و اجتماعی اختالف نظر اساسیمیان آنها به چشم می خورد؛اگرچه مارکوزهحتی احزاب سوسیالیستی جوامع غربی رانیز منادی همان ارزش های جامعه سرمایهداری می بیند و چیزی فراتر از آنها برایعرضه ندارند.‏جهان اندیشه ی دوساحتی یعنی اندیشهانتقادی و مجرد،شک نیست که دو ساحتمزبور متعارض یکدیگرند اما هردو نشانیاز واقعیت دارند.ویژگی اندیشه دیالکتیکیایجاب می کند که تضادهای موجود توسعهو تکامل یابند.مارکوزه معتقد است:براینوسازی شالوده مادی یک جامعه آرام وخوشبخت،کاهش توانایی و توجه به هدفهایی مبتنی بر کیفیت امور،همچون مقاصدمادی و کمی،ایجاد و شرایط زمانی و مکانیکه تولید را بر پایه انگیزه های روشنیبه سود انسانیت تحقق بخشد،از هر جهتضروری است.او انسان اسیر در چنبرهروابط موجود در جامعه صنعتی را اینچنین تصویر می کند:سرخوردگی از همهچیز خاصیت انسان روزگار ماست.پردهضخیم گسترش تکنیک،نابرابری و بردگیانسانها را در خود پوشانده است.در اینشرایط انسان پیش از آنکه از رفاه و آزادیهای فردی بهره جوید،اسیر ابزار تولید استکه به ظاهر در اختیار اوست.‏و سرانجام این که مارکوزه هشدار میدهد جامعه مرفهی که پیوسته در کاربسیج نیروهای سرکوبنده برای دفاع ازموجودیت خویش است،نمی تواند برایانسانها خوشبختی بیاورد و چنانچه کتابانسان تک ساحتی در صفحات پایانی خودتأکید دارد»آرامش زندگی از تراکم قدرتها به دست نمی آید،بلکه برعکس توجه بهارزشهای معنوی این آرامش را تحقق میبخشد.«‏منبع:‏انسان تک ساحتی،هربرت مارکوزه،ترجمهمحسن مؤیدی،تهران،امیرکبیر،‏‎۱۳۵۰‎مجله هفته شماره 24 خرداد 1390یکی از بنیادی ترین مسائل فلسفه،‏ مسالهی حرکت است.‏ زیرا حرکت و تغییر بهعنوان خصیصه ی ذاتی ماده،‏ همواره درطول تاریخ مورد مطالعه و بررسی علوممختلف بوده است.‏ از اینرو حرکت از زمانباستان موضوع تامل و تفکر فراوان فالسفهی یونانی بوده است.‏ مناقشه بر سر نوع وشکل حرکت عمومی اجزای عالم از یونانباستان تا به امروز ادامه دارد.‏ هدف من دراین جستار ارائه ی خالصه ای از جریاناتفکری فیلسوفان در مبحث حرکت از آغاز تاامروز است.‏یکی از مهمترین مباحثی که در موضوعحرکت مورد مطالعه قرار می گیرد،‏ مبحثنوع حرکت از نظر اتصال و انفصال است.‏پرسش اینجاست که حرکت پیوسته است و یابین لحظات و مومانهای حرکتی فاصله وجوددارد؟ آیا تغییر به صورت تدریجی صورتمی گیرد و یا دفعتا صورت می گیرد؟ درصورتی که مومانهای حرکتی ( لحظات ) ازیکدیگر جدا هستند پیوستگی حرکت چگونهتوجیه می شود؟ و اگر لحظات به یکدیگرپیوسته اند سرعت سپری شدن زمان چگونهتوجیه می شود؟ به منظور پاسخ گویی به اینپرسشها باید توجه خود را به جدل تاریخیفیلسوفان بر سر نوع حرکت معطوف کنیم.‏ف تمثیلهای سگانه ی زنون:‏فیلسوفان یونان از بدو شکل گیری نگرشفلسفی،‏ به مساله ی بساطت و مرکب بودناجزای عالم توجه خاصی را مبذول داشتهاند.‏ دموکریتوس و اتمیستها به منظور تشریحمکانیسم حرکت و ترکیب عناصر موجود درعالم،‏ به وضع دو جوهر پرداختند که عبارتبوند ازجوهر ماده و جوهر خال.‏ ماده همانذات و ماهیت اجزای سازنده ی جهان استو در مقابل خال به معنای عدم و نیستی استکه امکان حرکت ماده را در فضا توجیه میکند.‏ ماده خود متشکل از ذره ای بنیادی استکه ذاتا بسیط بوده و در اثر ترکیب عناصرمختلف را بوجود می آورد.‏ دموکریتوس اینذره ی بنیادی بسیط را اتم نامید.‏ اتم،‏ درزبان یونانی به معنای تجزیه ناپذیر ( بسیط) است.‏در کنار شکل گیری نگرش اتمیستی،‏ فیلسوفدیگر یونانی هراکلیتوس،‏ مفهوم حرکت راهگل و تئوری جهشرهام برکچی زادهمطرح کرد.‏ در ذهن او عالم چیزی نبودجز ماده ی در حال حرکت.‏ او در این بارهگفته است:‏ « هیچ انسانی نمی تواند دو باردر یک رودخانه شنا کند.‏ » اما هراکلیتبرخالف اتمیستها به بساطت و مرکب بودناجزای عالم توجه خاصی نمی کند.‏در کنار این جریانات فکری منطقدانانمکتب الئایی به نفی هر دو مفهوم ماده وحرکت پرداختند.‏ یکی از مهمترین اینفیلسوفان الئایی،‏ زنون است که با طرح سهمثال به رد مفهوم حرکت و ماده می پردازد.‏البته باید ذکر شود که ردیه ی زنون بر وجودماده کامال مبتنی بر رد مفهوم امتداد است.‏بدین معنی زنون با رد مفهوم امتداد زمانی،‏حرکت را مورد تردید قرار می دهد و با ردمفهوم امتداد مکانی ماده را مورد تردید قرارمی دهد.‏ هم اکنون به تشریح تمثیلهای زنونمی پردازیم تا هدف و روش زنون روشنترشود.‏▪ مثال اول:‏متحرکی می خواهد از نقطه ی « الف »به نقطه ی « ب » برود.‏ نقطه ی « ج »وسط دو نقطه ی « الف » و « ب » قراردارد.‏ در نتیجه مسلم است که اگر بخواهداز نقطه ی « الف » به « ب » برود ابتداباید از نقطه ی « ج » بگذرد.‏ حال برایاینکه بتواند از نقطه ی « الف » به نقطهی « ج » برود ابتدا باید از نقطه ی میانیآنها،‏ یعنی نقطه ی « د » بگذرد.‏ مسلم استکه این عمل تا بی نهایت ادامه خواهد داشتزیرا اگر بین هر دو نقطه فاصله ی معینیوجود داشته باشد،‏ پس مسلما نقطه ای دروسط این فاصله قرار دارد که طی کردن آنفاصله مستلزم عبور از آن نقطه باشد.‏ زنوناینگونه استدالل می کند:‏۱( حرکت به معنای جابجایی بین دو نقطهتنها در صورتی ممکن است که بین دو نقطهفاصله ی معینی وجود داشته باشد و در غیراین صورت دو نقطه بر هم منطبق هستند واین به معنای سکون است.‏۲( هرگاه میان دو نقطه فاصله ی معینیوجود داشته باشد قطعا نقطه ای در وسط اینفاصله قابل تعریف است که طی کردن آنفاصله مستلزم عبور از نقطه ی مورد نظر

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!