دÙÙ Ù ÙÛÚ©Ù ÙÙسÙرد٠- Ketab Farsi
دÙÙ Ù ÙÛÚ©Ù ÙÙسÙرد٠- Ketab Farsi
دÙÙ Ù ÙÛÚ©Ù ÙÙسÙرد٠- Ketab Farsi
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
صفحه 128اند، قرار دارند. درجه ی خود مختاری اینکمپانی ها و عرضه کنندگان بقدری کاهشیافته که آنها عمال به مقاطعه کاران وابستهبه مونوپولی ها تبدیل شده اند. روند عمومیتر شدن که به قوت خود باقی است از تبعاتفاز جدید تمرکز بیشتر سرمایه در کشورهای“سه سره” نظام )آمریکا ، اتحادیه اروپا وژاپن( در دو دهه ی اول فاز جدید جهانیشدن )گسترش “بازار آزاد” نئولیبرالیسم( میباشد. امروز این انحصارات عمومی تر شدهبر اقتصاد جهان تسلط کامل داشته و خواستههای خود را تحت نام “گلوبالیزاسیون” برتمام امور تولیدی )کلیه جهان منهای شرکایامپریالیسم سه سره( اعمال می سازند. اینوضع چیزی غیر از فاز جدید در ترکیببندی شکل و شمایل امپریالیسم نیست.۲_ سرمایه داری انحصارات عمومی ترو جهانی تر شده نظمی است که به وسیله ی آناصل انحصار رانتی بر کلیت ارزش اضافی)سود( را )که سرمایه از طریق استثمار ازکار اتخاذ میکند( برای انحصارات تامینمی سازد. تا آنجا که این انحصارات درمناطق پیرامونی نظام )۸۰ در صد کل کرهی خاکی( عمل میکنند، انحصار رانتی همانامپریالیسم رانتی است. در نتیجه ی روندانباشت سرمایه _ که سرمایه داری را درتمام شکل های پی در پی تاریخی خود تعریفمیکند _ از ازدیاد رانت خواری انحصاری/ امپریالیستی نشات میگیرد. این تغییر درمرکز جاذبه ی انباشت سرمایه منبع تمرکزمدام بیش از پیش در آمد و ثروت در دستانحصارات “یک در صدیها” از یک سو ومحروم سازی و فقر زائی ″۹۹ در صدیها”)توده های کار و زحمت، تهیدستان و بخشبزرگی از اقشار “طبقه ی متوسط” متعلق بهاصناف و صاحبان کارگاه های کوچک وبزرگ و …( از سوی دیگر می باشد.۳_ این نا برابری در رشد مداوم بهنوبه ی خود شرایط را برای مالی تر شدننظام اقتصادی مهیا میسازد. امروز پروسهی مالی تر شدن سرمایه ی انحصاری )کهنقدا عمومی تر و جهانی تر گشته( بازتولیدی روند انباشت را در کنترل سی بانککالن کشورهای سه سره نظام جهانی قرارداده است. این بانک ها در فضاهائی کهبرای حسن تعبیر “بازارها” نامیده میشونداستراتژیهای کنترل و تسلط خود بر صحنهی اقتصادی را تعبیه و تنظیم میسازند. ایننظام اقتصادی )سرمایه داری انحصاری“عمومی تر ، جهانی تر” و مالی تر شده(است که امروز در مقابل چشمان ما دارداز درون میترکد. این نظام که قادر به حلتضادهای درونی خود نیست دیگر نمیتواندبه زندگی زالو وار خود ادامه دهد مگر اینکهمجله هفته شماره 24 خرداد 1390جهان را بسوی بربریت سوق دهد.نظم حاکم در بحران عمیق_ ۱ بحرانی که این نظام با آن روبرو استمنبعث از “موفقیت” خود نظام است تشدیدپروسه ی مدام و الینقطع انباشت در فاز فعلیسرمایه داری انحصاری که به ثروتمندترشدن بی سابقه ی “یک در صدیها” )صاحبانمونوپولی ها و اولیگارشی های فرمانبرآنان( و افزایش محروم تر سازی و فقرترزائی” ۹۹ در صدیها” )کارگران، دهقانان،زاغه نشینان و دیگر تهیدستان شهرها وروستاها( منجر گشته شرایطی به وجودآورد که در آن امر انباشت )که “اقتضایطبیعت” و “جوهر هستی” سرمایه است(به مرحله ی “اشباع” رسیده است. انسانو منابع طبیعی و باالخره خود طبیعت رامیشود دائما و روزانه به طرق و نحوه هایگوناگون مورد استثمار قرار داد. در واقعبدون استثمار کار و طبیعت امکان انباشتسرمایه ی خصوصی )سود و افزایش ثروتو قدرت( نمی تواند وجود داشته باشد. ولیامروز هم انسان و هم طبیعت در مقابل ایناستثمار به مقاومت روی آورده اند و عرصهرا بر سرمایه داران یک در صدی تنگ وتنگ تر ساخته اند.در تحت این شرایط سرمایه انحصاریآشکارا یک جنگ همه جانبه را علیهکارگران و خلق های جهان اعالم کرده است.صاحبان ثروت و قدرت )“یک در صدیها”(کوچکترین تمایلی به عقب نشینی، دادنامتیاز و یا مماشات و مصالحه در مقابل” ۹۹در صدیها” که به مقاومت و مبارزه برخاستهاند، نشان نمیدهند.۲_ روزگارانی در گذشته )مثل دورههای سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۷۵(، تالش برای“مصالحه ی اجتماعی” بین سرمایه کار بهعنوان یک استراتژی و انتخاب در سایه یحضور سوسیالیسم واقعا موجود، جنبش هایرهائی بخش ملی و جنبش های کارگری دراروپای آتالنتیک میتوانست عملی و ممکنباشد. ولی دوره ی تاریخی کنونی به روشنیبا روزگاران گذشته تفاوت اساسی دارد. درتالقی های کنونی بین سرمایه ی انحصاریو کارگران و خلقها مونوپولی های حاکمبر دولت ها، کارگران و خلقها را نه برای“مصالحه ی تاریخی و اجتماعی” بلکه برایتسلیم بی قید و شرط در مقابل سرمایه داریانحصاری دعوت میکنند. در این شرایطاستراتژی های جاری دفاعی مقاومت ومبارزه از سوی چالشگران ضد نظام )منجملهنیروهای چپ رادیکال( در حال حاضرکارائی نداشته و نهایتا با شکست روبروخواهند شد. در مقابل جنگی که انحصاراتحاکم علیه کارگران و توده های خلق اعالمکرده اند تنها راه رهائی ایجاد اردوی برزگو سرتاسری کار و زحمت همراه با خلقهایبخش پیرامونی نظام علیه “یک در صدیها”است. شرایط حاکم و بحران عظیم جهانی کهنظام با آن دست به گریبان است این حکم رابه یک ضرورت تاریخی تبدیل کرده است.۳_ امروز نظام جهانی سرمایه به بن بستو به آخر عمر خود رسیده است. این نظامبه خاطر “اشباع” در امر انباشت دیگر مثلگذشته های تاریخی خود نمی تواند به مسائلو مشکالتی که در جامعه بوجود می آوردپاسخ ها و راه حل های حتی موقتی ارائهدهد. در نتیجه برای اینکه خود را از اینبحران عمیق عبور دهد علیه نیروهای کارو زحمت در کشورهای خودی )کشورهایمسلط مرکز = شمال( از یک سو و علیهخلقهای کشورهای غیر خودی )کشورهایپیرامونی = جنوب( از سوی دیگر اعالمجنگ کرده است. چالشگران ضد نظام بایدتوجه کنند که راه حل ها و بدیل های صد واندی سال گذشته که ممکن بود بتوانند تحتشرایطی سرمایه داری انحصاری را به عقبنشینی و حتی دادن امتیازات به کارگرانکشورهای خودی و خلقهای کشورهای غیرخودی وادار سازند امروز عمدتا کارائیخود را از دست داده و عمال “بی ربط” و“نامربوط” گشته اند. علت اینکه نگارنده بهاین امر تاکید می ورزد این است که هنوزبخش قابل توجهی از چالشگران ضد نظام)منجمله بخشی از مارکسیست ها( که درصمیمیت و پایداری آن ها علیه بیدادگریهاو جنایات نظام سرمایه داری واقعا موجودنمی توان شک کرد، معتقدند که می توان باتکرار و احیای راه حل ها و الگوهای صدسال گذشته )قرن بیستم( دوباره نظام را بهعقب نشینی و پذیرش “مصالحه ی تاریخی”و حتی دادن امتیاز وادار ساخت. واقعیت ایناست که اندیشه ی تکرار و احیای راه حل هاو الگوهای بدیل رایج در قرن بیستم _ اعمالمقررات و تنظیمات دولتی بر بازار)Market Regulation(,بازگشت به استقرار دوباری دولت هایرفاهی _ سوسیال دموکراسی به سبککشورهای اروپای غربی )در دهه های ۱۹۵۰و ۱۹۶۰(، استقرار دولت های پوپولیستی_ رهائی بخش “عهد باندونگ” )۱۹۷۵_۱۹۵۵( و باالخره بازگشت و احیای سوتیسم)سوسیالیسم های موجود در قرن بیستم( _جملگی منبعث از نوستالژیهایی هستند کههنوز گریبان این بخش از چالشگران ضدنظام را گرفته اند. ولی تصور اینکه باز