اÙتصاد سÛاسÛ
اÙتصاد سÛاسÛ
اÙتصاد سÛاسÛ
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
جوانشیرم. ف. 34 یعنیباشد، ٪100 اضافهارزش نرخ و ساعت 8 روزانه کار کنیم فرض کار: روزانه تمدید اضافیساعت 4 اگر حال میکند. کار سرمایهدار برای ساعت 4 و خودش برای ساعت 4 کارگر رااضافهارزش مارکس بود. خواهد ٪150 یا ٪120 اضافهارزش نرخ برسانیم، ساعت 6 تا 5 به را هٔ روزان تمدید مینامد. مطلق اضافهارزش میآید، بدست کار روزانهٔ کردن طوالنی طریق از که شیب نمیتوان را کار روزانهٔ اما است. مطلق اضافهارزش شیوهٔ ابتداییترین و سادهترین کار نیرویجسمانی یا مادی حد یکی دارد. مرز دو کار روزانهٔ حداکثر کرد. تمدید معینی حد از انسانیهر که است این کار نیروی جسمانی و مادی حد کار. نیروی معنوی حد دیگری کار، کند.صرف میتواند را خود حیاتی نیروی از مشخصی مقدار فقط ساعت 24 طبیعی مدت در روزانهمعنوی حد دارد. نیاز آن نظایر و نظافت استراحت، ساعت خوراک، خواب، به قطعاً او اجتماعیو خانوادگی امور به رسیدگی تفریح، مطالعه، نظیر انسان معنوی نیازهای را کار است.متفاوت مختلف جوامع فرهنگی رشد و تکامل بهنسبت حدود این میکند. معین کارروزانهٔ حدود سر بر کارفرما و کارگر نبرد سربر میتواند کارگر که مدتی از است عبارت کار روزانهٔ جسمانی حد سرمایهدار نظر از خوابحداقل با و گذاشت بهدهان نان لقمه یک هم کار ضمن میتوان او بهنظر بایستد. پا دیگریکارگر نیست. سرمایهدار مسئلهٔ این اما میمیرد. زودتر کارگر صورت این در ساخت. بیمعنیکامالً سرمایهدار نظر از هم کار روزانهٔ معنوی حد کرد. خواهد استخدام او بهجای اونظر از اجتماعی و صنفی فعالیت و است، ولعب لهو سرمایهدار نظر از کارگر تفریح است. سرمایهدارنظر در کند، دیگر امور صرف و کرده کم کار روزانهٔ از کارگر اگر توطئه. و خرابکاری بهدلیلسرمایهدار که کرد گمان نباید است. کرده سقوط اسفلالسافلین به و دزدیده کار از کامالًاو برعکس، میکند. تمدید را کار روزانهٔ ها حرف این انواع و اخالقی نقص و بیانصافی بهطوررا کاال این میخواهد و است آن مالک و خریده را جنسی است: سرمایهداری اخالق در و است مایل و میکند دفاع سرمایهدار بهمثابه خود حق از او واقع، در کند. مصرف کامل کند.مصرف رمقش آخرین تا را کار نیروی که دارد هم حق اودارد. خود کاالی بر حقی کار نیروی فروشنده بهمثابه هم کارگر دیگر سوی از اما نیرویخریدار بهعنوان تو و فروختهام تو به را خود کار نیروی من که است درست میگوید ندارمفروش برای خود کار نیروی جز چیزی من اما کنی، مصرف مرا نیروی که داری حق کار طوریباید کارم روزانهٔ بفروشم که باشم داشته کار نیروی بتوانم هم باز فردا اینکه برای و وقتیزیرا دارد، حق خود استدالل این در کارگر بدهد. قوا تجدید امکان من به که باشد درمیآید، بهسراغش زودرس پیری نیست، آن تجدید به قادر او شود تمدید او کار روزانهٔ قبط کارگر هم و سرمایهدار هم میبینید، چنانچه میافتد. کار از یا میمیرد جوانی سنین