اقتصاد سیاسی

77‏)درسنامه(‏ سیاسی اقتصاد یافت.‏برتری موقعیت انگلستان آنها میان از و کردند خود همتصورش آن از پیش که آمد پدید پرسود تجارت از جدیدی انواع استعمار،‏ آغاز با استثنایینمونهٔ‏ یک آورد هندوستان مردم سر بر شرقی هند کمپانی که بالیی مثالً،‏ نمیرفت.‏ شرقیجنوب سرتاسر در مخدر مواد گستردن و تریاک انحصاری تجارت انداختن بهراه نبود.‏ سرمایهداراننقره،‏ و طال معادن کشف با آمریکا،‏ در نبود.‏ استثنائی نمونهٔ‏ نیز چین و آسیا آوردندبهچنگ که طالهایی از مثقال هر و بردند،‏ هجوم سرزمین بهآن انگلیسی بهویژه و اروپایی طالخون از که اروپائیانی است.‏ بوده همراه و آلوده فجیع جنایت هزاران و شنیع عمل هزار با اب یکسو از اولیه انباشت بودند.‏ کرده تعیین جایزه سرخپوستان سر پوست برای میساختند انجامآمریکا به آفریقا از سیاهپوست بردگان آوردن با دیگر سوی از و بومیان سر پوست کندن تجارتاین است.‏ شده ثبت بشری تاریخ در که است تجارتی ننگینترین برده،‏ تجارت گرفت.‏ سرمایهداریدولتهای آن،‏ بهخاطر و میگرفت انجام سرمایهداری دولتهای نظر زیر پرسود اینشد.‏ سرمایهداری بدوی انباشت آغاز که تجاری سرمایهٔ‏ آن است این میجنگیدند.‏ هم با بود.‏غارت و آدمکشی انحصار،‏ تریاک،احتکار،‏ برده،‏ تجارت تجارت،‏ طوالنیسابقهٔ‏ گفتیم چنانکه است،‏ بدوی انباشت دیگر سرچشمهٔ‏ که ربایی،‏ سرمایهٔ‏ اما رباییسرمایهٔ‏ استعماری،‏ دولتهای دخالت بهعلت سرمایهداری،‏ پیدایش آغاز در ولی دارد.‏ دولتهایشد.‏ بدل سرمایه بدوی انباشت ارکان از بهیکی و کرد رشد بزرگی جهش با یکباره بهپولنیاز مستعمراتی کثیف جنگهای و غارتگرانه فعالیتهای انجام برای که استعماری،‏ مردمتودۀ از که مالیاتی از را آن فرع و اصل که کردند منتشر دولتی قرضهٔ‏ اوراق داشتند،‏ ‏ٔهطبق بود.‏ باالتر و صد در هشت دولتی قرضههای بهرهٔ‏ نرخ پرداختند.‏ می میگرفتند،‏ میبردند.‏دولتی قرضهٔ‏ از نرمی و چرب تکهٔ‏ هرکدام بازرگانان و دولتی پیمانکاران و رباخواران،‏ قابلسهام انواع و شد،‏ سهامی شرکتهای تأسیس برای بزرگی مشوق دولتی قرضهٔ‏ بهعالوه،‏ رفت.‏پیش بهسرعت و شد پیدا بانکی جدید سیستم و بورسبازی سفتهبازی،‏ انتقال،‏ شرکتهایجز چیزی میکشیدند،‏ یدک را ملی عنوان معموالً‏ که بزرگ،‏ بانکهای پولکه کرد آغاز آنجا از را خود کار و شد تأسیس 1694 از انگلیس بانک نبودند.‏ سفتهبازان کهقرضهای معادل که گرفت اجازه پارلمان از و داد قرض بهدولت درصد هشت نرخ با را خود اسکناس،‏همین با بدهد.‏ قرض بهمردم را اسکناس همان و کند چاپ اسکناس داده بهدولت گرانبهافلزات و بدهد،‏ بازرگانی اعتبار کند،‏ تنزیل برات و سفته میتوانست انگلیس بانک میدادقرض بهدولت اسکناسها همین از انگلستان بانک که نکشید طولی بفروشد.‏ و بخرد گرانبهافلزات همهٔ‏ گنجینهٔ‏ رفتهرفته بانک این میکرد.‏ تقبل را دولتی قروض پرداخت یا و ورباخواری دولتی،‏ قرضهٔ‏ اوراق ترتیب،‏ این به شد.‏ بازرگانی امتیازات همهٔ‏ ثقل مرکز و شد.‏بدل سرمایه انباشت منابع مهمترین از بهیکی آنها سفتهبازی کشوریاز وام پرداخت و آمد پدید بینالمللی اعتبار دولتی،‏ اعتبارات سیستم بهدنبال