صحنه معاصر - ویژه نامه هنر و سرمایه
صحنه معاصر ویژه نامه هنر و سرمایه الن وودز، مرداخای پیرگوت، جک الیور، روپرت اوشی ترجمه گروه تئاتر اگزیت - شیرین میرزانژاد بهار نود و هفت
صحنه معاصر
ویژه نامه هنر و سرمایه
الن وودز، مرداخای پیرگوت، جک الیور، روپرت اوشی
ترجمه گروه تئاتر اگزیت - شیرین میرزانژاد
بهار نود و هفت
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
<strong>صحنه</strong> <strong>معاصر</strong> گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت <strong>و</strong>یژه <strong>نامه</strong> هبرنبرر <strong>و</strong> <strong>سرمایه</strong><br />
در اختیار داشتند که عملاً برده ب<strong>و</strong>دند، به زمبنیبنن زبجنبججبریبرر شده ب<strong>و</strong>دند، هر چند رسمسسمماً آزاد ب<strong>و</strong>دند. <strong>و</strong><br />
ا گر نبریبرر<strong>و</strong>ی کار ارزان داشته باشید، احتیاجی به ماشبنیبنن آلات ندارید تا بهببههره <strong>و</strong>ری را افزایش دهید.<br />
پس برای چه زجمحجممت ن<strong>و</strong>آ<strong>و</strong>ری به خ<strong>و</strong>د بدهید؟ در جامعه ی برده داری هم <strong>و</strong>ضعیت مشابهببههی <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د<br />
داشت. هر چند که ی<strong>و</strong>نانیان اسکندریه م<strong>و</strong>ت<strong>و</strong>ر بجببجخاری اخبرتبرراع کرده ب<strong>و</strong>دند که <strong>و</strong>اقعاً کار می کرد، اما<br />
در حد یک اسباب بازی <strong>و</strong> کنجکا<strong>و</strong>ی بد<strong>و</strong>ن کاربرد عملی بافىقفىی ماند.<br />
اما ا گر نیازی به <strong>سرمایه</strong> گذاری مجممججدد نب<strong>و</strong>د، این س<strong>و</strong>ال پیش می آید که طبقه ی حا کم با مازاد چه<br />
می کرد؟ البته که همھهممیشه می ت<strong>و</strong>ان بجببجخشش کرد، <strong>و</strong> برخی از آنان <strong>و</strong>اقعاً این کار را می کردند. برخی<br />
از این افراد بسیار سخا<strong>و</strong>بمتبممند ب<strong>و</strong>دند‐ امکانش را داشتند که باشند. یا می ت<strong>و</strong>انید آن را خرج<br />
لباس ها <strong>و</strong> ج<strong>و</strong>اهرات فخرفر<strong>و</strong>شانه <strong>و</strong> چبریبرزهابىیبىی از این قبیل کنید‐ که اغلب اشراف <strong>و</strong> همھهممسران شان<br />
این کار را می کردند. یا می ت<strong>و</strong>انید آن را به کلیسا بدهید. تا ا گر زندگی خیلی بدی داشتید، چنان<br />
که بسیاری از آبهنبهها داشتند، کشیش ها تا پانصد سال برای ر<strong>و</strong>ح تان دعا کنند، تا بلیت درجه یک به<br />
قلمر<strong>و</strong> پادشاهی بهببههشت برایتان تضمبنیبنن ش<strong>و</strong>د.<br />
به همھهممبنیبنن علت است که کلیسای قر<strong>و</strong>ن <strong>و</strong>سطی می ت<strong>و</strong>انست با پ<strong>و</strong>لىللىی که از اشراف می گبریبررد، از پس<br />
هزینه های ساخت کلیساهای عظیم برآید. در <strong>و</strong>اقع ابجنبججیل درباره ی اینکه کلیسا یک ساختمان<br />
باشد هیچ نگفته است. عیسی مسیح در جابىیبىی می گ<strong>و</strong>ید:«هر کجا که د<strong>و</strong> یا سه نفر از سمشسمما به نام<br />
من گرد هم آیید، من همھهممابجنبججا هستم.» این همھهممان معنابىیبىی است که کلمه ی کلیسا در زبان لاتبنیبنن<br />
دارد: ecclesia به معنای گرد آمدن، به هیچ <strong>و</strong>جه ساختمان نیست.<br />
پس هنگامی که فردی به نام ل<strong>و</strong>تر پیدا شد <strong>و</strong> ابجنبججیل را به آلمللممابىنبىی ترجمججممه کرد ‐<strong>و</strong> از قضا آلمللممابىنبىی بسیار<br />
خ<strong>و</strong> بىببىی که زبان ادبىببىی مدرن را پایه ریزی کرد‐ <strong>و</strong> مردم شر<strong>و</strong>ع به خ<strong>و</strong>اندن ابجنبججیل کردند، این آغاز<br />
انقلاب ب<strong>و</strong>د. پر<strong>و</strong>تستان ها قصد کردند که اساس را بر این ابجنبججیل قرار دهند نه هیچ چبریبرز دیگر. این<br />
کلام خدا ب<strong>و</strong>د که مستقیماً بر انسان آشکار شده ب<strong>و</strong>د. می گفتند:«ا گر ابمیبممان داشته باشیم، ا گر به<br />
عیسی مسیح اعتقاد داشته باشیم از طریق ابجنبججیل بجنبججات می یابیم». <strong>و</strong> این پیامی بسیار انقلابىببىی در<br />
آن د<strong>و</strong>ران ب<strong>و</strong>د.<br />
این جمحجممله ای ر<strong>و</strong> در ر<strong>و</strong> به کلیسا، به این دیکتات<strong>و</strong>ری معن<strong>و</strong>ی ب<strong>و</strong>د؛ این ب<strong>و</strong>ر<strong>و</strong>کراسی عظیم که بسیار<br />
پرهزینه، اسرافکار <strong>و</strong> فاسد از هر نظر ب<strong>و</strong>د؛ این ر<strong>و</strong>حانیت نفرت انگبریبرز که بىببىی دلیل از آبهنبهها مالیات<br />
می گرفت. به یاد داشته باشیم که در اینجا از آبجنبجچه مارکس درباره ی د<strong>و</strong>ران انباشت بد<strong>و</strong>ی ثر<strong>و</strong>ت<br />
!58