صحنه معاصر بهار ۹۶
مجله تخصصی تئاتر - گروه تئاتر اگزیت
مجله تخصصی تئاتر - گروه تئاتر اگزیت
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
<strong>صحنه</strong> <strong>معاصر</strong> گروه تئاتر ا گزیت بهببههار ٩۶<br />
تاثبریبررگذار بوده است. مبرنبرزل با داشبنتبنن موفقیت «قطارهای بجتبجحت نظارت دقیق» در کارنامهی خود و بجتبجحلیل رفبنتبنن سرکوب هبرنبرری<br />
با ظهور بهببههار پرا گ، اقتباس دیگری از آثار هرابال را آغاز کرد. «چکاوکها روی بند»، داستابىنبىی پرمجممجخاطره را به تصویر<br />
میکشد: چکهای بورژوابىیبىی در دههی ١٩۵٠ که مقامات آبهنبهها فرستادهاند تا در انبار ضایعات کار کنند. اما در آ گوست<br />
سال ١٩۶٨ تانکهای شوروی وارد پرا گ شدند و تا پایان فیلمبرببررداری مبرنبرزل، فضای آزادی از ببنیبنن رفته بود. استودیوی<br />
فیلم رئیس جدیدی داشت و «چکاوکها روی بند» به مدت نامعلومی توقیف شد.<br />
مبرنبرزل میگوید:«به من هیچ نگفتند. فقط از مردم میشنیدم که فیلمت توقیف شده.» او توضیح میدهد که در پس<br />
پردهی آهنبنیبنن، سانسور رسمسسمماً وجود نداشت اما نظارت دولبىتبىی بر فیلمسازی بلوک شرق در سطوح بسیاری فعالیت میکرد:<br />
تایید ایدهی اولیه و سناریو، حضور یک «ویراستار» در فیلمبرببررداری، نظارت پس از تولید، برش نسخهی بهنبههابىیبىی، توزیع و<br />
بجپبجخش کنبرتبررل شده، «و در بهنبههایت ا گر بمتبممام اینها را میپذیرفتید و فیلمتان آمادهی بمنبممایش بود، دلیلی اجمحجممقانه پیدا میکردند<br />
تا آن را تغیبریبرر بدهند، چرا که ا گر تغیبریبرری بمنبممیدادند ممممممکن بود مردم فکر کنند که اصلاً به وجود آبهنبهها نیازی نیست.»<br />
برخی از کارگردانان چک به آمریکا رفتند: برجستهترین آبهنبهها میلوش فورمن که «پرواز بر فراز آشیانهی فاخته» و<br />
«آمادئوس» را ساخت. اما علبریبررغم پیشنهادات مشابه برای کار در خارج از کشور (از جمججممله چند پیشنهاد از سوی دیوید<br />
پوتنام از بریتانیا) مبرنبرزل سر جای خود ماند. هم به خاطر وفاداری به همھهمموطنانش و هم به خاطر اینکه گذرنامهاش را<br />
گرفته بودند. او کارش را در استودیو ادامه داد اما اساساً وقتگذرابىنبىی میکرد. در جبههی ادبیات هم وضع به همھهممبنیبنن<br />
منوال بود. کتابهای هرابال، کوندرا، اسکورکی و دیگران از کتابجببجخانهها جمججممع میشد تا جمخجممبریبرر شود. مبرنبرزل با خنده<br />
میگوید:«اما همھهممسر هرابال در مرکز بازیافت کار میکرد و این کتابها را نگه میداشت و پنهابىنبىی میان دوستان بجپبجخش<br />
میکرد. بسیاری از آبهنبهها را در خانه دارم.» مبرنبرزل باید بیست سال صبرببرر میکرد تا «چکاوکها روی بند» به بمنبممایش دربیاید.<br />
این فیلم در جشنوارهی فیلم برلبنیبنن در سال ١٩٩٠ جایزهی خرس طلابىیبىی را دریافت کرد. دستکم کارهای هرابال به<br />
شکل سامبریبرزدات (خودنشر) تکثبریبرر شد و مجممجخفیانه میان دوستداران ادبیات چک و مجممججار توزیع میشد.<br />
«من به شاه انگلستان خدمت کردم» یکی از همھهممبنیبنن کتابهای سامبریبرزدات و نبریبرز یکی از مجممجحبوبترین رمانهای هرابال بود.<br />
او و مبرنبرزل ابتدا در سال ١٩٨٠ بر روی اقتباسی از این اثر کار میکردند اما از قضا همھهممبنیبنن که پس از فروپاشی کمونیسم<br />
فرصبىتبىی برای فیلمبرببررداری پیش آمد، مبرنبرزل مانعی جدید و کاپیتالیسبىتبىی بر سر راه خود یافت. «یک بهتبههیهکننده به کمک من<br />
حقوق مربوط به کتاب را گرفت، اما پس از مرگ هرابال (در سال ١٩٩٧) بدون اطلاع من آن را به یک شرکت تلویزیوبىنبىی<br />
فروخت. او کار بسیار نادرسبىتبىی کرد. من یک سال و نیم بود که فیلم را آماده کرده بودم. پس از آن دلمللمم میخواست از<br />
او ببرپبررسم که چه اتفافىقفىی افتاده بود، اما نتوانستم پیدایش کنم. بعد در سال ١٩٩٨ او را در جشنوارهی فیلم کارلو وی<br />
واری که در آن عضو هیئت داوران بودم دیدم. آنقدر عصبابىنبىی بودم که باید انتقاثممممم را از او میگرفتم. برای همھهممن از<br />
دستیارم خواستم تا برابمیبمم یک تکه چوب پیدا کند.» آن شب پیش از بمنبممایش فیلم، در <strong>صحنه</strong>ای درست مانند فیلمهای<br />
خودش روی <strong>صحنه</strong> به سوی بهتبههیهکننده رفت و در مقابل بمتبمماشا گران و فریادهای تشویق آبهنبهها با چوب او را به باد کتک<br />
گرفت و او را به خاطر «عمل غبریبرراخلافىقفىیاش» سرزنش کرد.<br />
به این ترتیب مبرنبرزل فصل دیگری به مجممججموعهی اقتباسهایش از آثار هرابال افزود (در مجممججموع شش اثر). این فیلم به ناچار<br />
ما را به مقایسهی آن با «قطارهای بجتبجحت نظارت دقیق» وامیدارد. در حالىللىی که شخصیت اصلی فیلم اول آزادی و بجتبججربهی<br />
جنسی را جستجو میکرد، «من به شاه انگلستان خدمت کردم» زیرکانهتر است و بیشبرتبرر با انگبریبرزهی طمع و میل به<br />
امنیت پیش میرود. مبرنبرزل میگوید:«این همھهممان قهرمان است، اما پس از گذشت چهل سال، او را بهببههبرتبرر میشناسید. آبجنبجچه در<br />
نگاه اول ساده و معصوم به نظر میرسد، بعدها میبینید که پیچیدهتر از این حرفهاست. اما او مثل همھهممهی ماست. هیچ<br />
کس کامل نیست.»<br />
!26