اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
□ ١٠٢ افغانستان و پارلمان<br />
آانون مطالعات و پژوهش هاي افغانستان<br />
آسي ديگر حل آرده مي توانند. حتي قومندان من و مستوفي من هم نمي توانستند بسياري مشكلات را حل آنند و خود<br />
مردم بهتر حل مي آردند. مثلا در آن ولايت دو نفر بودند آه يكي وآيل بود و ديگري سناتور. آنها مابين خود خوب<br />
نبودند. از طرف وزارت معارف يك مكتب ساخته شده بود آه در منطقه سناتور واقع شده بود. وآيل مي گفت آه من<br />
اولاد هاي منطقهء خود را نمي گذارم آه به آن مكتب بروند. من چند نفر از آلان هاي شان را خواستم و گفتم آه يك<br />
پروبلم به اين شكل به ميان آمده است. آنها گفتند آه داآتر صاحب اين هيچ مشكلي نيست و صباح اولاد ها به مكتب<br />
رفتند. من ديدم آه مردم محلات مشكلاتي را آه من به زور پليس و عسكر حل آنم،آنها به چقدر به آساني حل آرده مي<br />
توانند. من فكر مي آردم آه عوضي آه من در اين جا والي باشم، چرا همين سناتور در آنجا والي نباشد؟ همين وآيل<br />
چرا والي نباشد؟ آه در خوشي و غم و معاملات مردم با مردم مي روند. گذشته از آن، مردم احساس مي آنند آه همين<br />
ولايت از ماست. براي ولايت خود آار ميكنند. گذشته از آن روشنفكران ولايت فكر ميكنند آه وقتي اين والي شد، ما هم<br />
مي رويم و آار ميكنيم تا براي ولايت خود انتخاب شويم. داآترش، متخصص اش و معلمش همه به ولايت خود مي<br />
روند. يك دفعه يك حرآت مي آيد و اين حرآت اگر افغانستاني مي شود، شما خواهيد ديد آه طفل يك شبه ره صد ساله<br />
مي رود.<br />
البته در اينجا از نظر اداره بايد چند چيز مد نظر گرفته شود. صلاحيت اداره در مرآز است و سيستم مرآزيت است،<br />
فدريشن و اينطور گپها نيست. سياست به دست مردم داده مي شود. حكومت مرآزي والي را صلاحيت مي دهد آه اين<br />
ولايت از مسئوليت هاي توست و فرمان اش را مي دهد. اما يك چيز را هم از او سوال ميكند. از اخلالي آه در ولايت<br />
مي شود، تو مسئولش هستي. ما تجربه آرديم و شما هم مي بينيد آه بعضي از همين قومندانهايي آه مقرر شدند و آقاي<br />
آرزي به آنها آار را سپرد، حالا چرا نمي آيند و راه را نمي گيرند؟ براي اينكه يك انسان را مورد اعتماد قرار داد و<br />
سرش اعتماد آرد. تفويض صلاحيت آرد. در اداره يك پرنسيپ است آه تفويض صلاحيت، خلق مسئوليت ميكند. يك<br />
مثال حيواني بدهيم. يك سگ را وقتي در دهن دروازه بسته ميكنيد، آسي را داخل نمي گذارد، الا اينكه آشته شود. سر<br />
انسان وقتي شما اعتماد ميكنيد، فكر ميكنيد آه انسان از اعتماد سوء استفاده ميكند؟ ني، نميكند. در ممالك عقب مانده اين<br />
معضله حل شده است. مردم ولايت وقتي ديدند آه صلاحيت ولايت از آنهاست، والي را آنها مقرر آرده اند. وقتي<br />
مشكلي پيدا شود مردم مي روند و از يخن والي مي گيرند آه ما ترا مقرر آرده ايم. ما به تو راي داديم. تو نمي تواني آه<br />
فعال مايشاء حرآت آني. ما همين دشت را مي خواهيم آه مزروع بسازيم. ما مي خواهيم آه آب را از چند آيلو متر<br />
دور تر بياوريم. تو برو و براي طرح ما آار آن. در اينصورت والي مي تواند آه بيايد به مرآز و با دولت گپ بزند و<br />
براي مردم ولايت خود زمينه مساعد را پيدا آند. در اين صورت مردم حاضر مي شوند آه آتابهاي شخصي خود را<br />
بياورند تا يك آتابخانه در ولايت بسازند. حتي حاضر مي شوند آه اموال عتيقهء خود را بياورند و يك موزيم براي<br />
ولايت شان بسازند. اين مسئله در دنيا تجريه شده است و ازين تجربه نتيجهء بسيار مثبت گرفته اند. در وقت مهاجرت<br />
آه به جرمني بودم، همراي انستيتوت حقوق و اداره آار ميكردم. پروفيسر در سال ١٩٩٢ از من خواهش آرد آه يك<br />
دفعه برو به افغانستان و ببين آه شورا ها خود شانرا اداره آرده مي توانند يا ني؟ من آمدم و نتيجهء آارم را براي شان<br />
گفتم آه بلي مي توانند اما به اين شكل. پروفيسر انستيتوت بسيار خوش شد و گفت آه اين طرح ني فقط براي افغانستان<br />
بلكه براي ساير ممالك عقب مانده هم مفيد است. در نتيجهء اين طرح يك مرآزيت قوي اداره بوجود مي آيد. از مستوفي<br />
تا آاتب از مرآز مقرر مي شود، موقوف مي شود، تمويل مي شود، سجلش، سوانحش همگي اش از مرآز مي آيد.<br />
منتها، مرآز مكلف است آه يك اداره قوي در مرآز داشته باشد. يعني دو سه وزير داخله و عدليه و زراعت و اينها بايد<br />
توانا باشند تا بتوانند در ميان مردم بيايند و با مردم گپ بزنند. و با اينكه والي و ولسوال توسط مردم انتخاب مي شوند،<br />
مسئوليت اداره هم در نزد شان باقي مي ماند آه اين بايد توسط قانون و توسط يك نظم اداري درست، بوجود بيايد. در<br />
پهلوي اين تشكيلات ولايتي، ما بايد تشكيلات شهري را نيز بسازيم آه شامل بلديه ها و شاروالي ها مي شوند. اين ها<br />
مطلقاً مال مردم است و يك تشكيل سياسي است. حكومت هيج به آن غرض ندارد. حالا آه مسخ اش آرده اند و بكلي<br />
گشتانده اند، اينها را پس به مردم بدهيد. يك دفعه يك جهش تربيه شخصيت در ولايات ما از هر نظر مي آيد. ولايت<br />
خودش اداره ميكند و شاروالي هم همينطور و چك و بيلانس هم در اداره بوجود مي آيد، يكي ديگر خود را آنترول مي<br />
آنند. مردم هم دلچسپي مي گيرند. اين توسط يك قانوني آه توسط پارلمان تصويب شود و در پارلمان فشار بيندازيم آه<br />
آنرا در ساحهء تطبيق بكشاند. و در اتكاء به قانون ما اداره را تغيير بدهيم. من به حيث يك شاگرد اداره بسيار دوستانه<br />
براي شما مي گويم آه تا اداره درست نشود، مطمئن باشيد هيچ آاري درست نمي شود. واگر ما بتوانيم همينطور يك<br />
نظم را از طريق تصويب قانون در پارلمان بوجود بياوريم. ضرور نيست آه در تمام ولايات دفعتا ما اينكار را بكنيم.<br />
مي توانيم در يك ولايت اينكار را بكنيم. و نتيجه اش را ببينيم. اين يك حرآت مثبت است. اما وقتي حكومت هيچ حرآت<br />
نمي آند و صرف چند والي را تبديل مي آند و نامش را اصلاحات اداري مي ماند. آسي را آه رشوه خورده از يك