اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
□ ٧٧ افغانستان و پارلمان<br />
دموآراسي افغاني<br />
«<br />
١<br />
«آنچه ما اميدوارانه آن را «در حال گذار» مي ناميم، ترکيبي از تجدد(به عنوان يک انگاره) و سنت(به<br />
عنوان يک مقوله تجربي و تاريخي) مي باشد. اين ترکيب از آن جهت در حال گذار محسوب مي شود که<br />
ترکيبي ثابت و لايتغير نبوده، بلکه ترکيبي است که تاريخ با هدف معني دار بودن در بستر آن استمرار مي<br />
يابد.<br />
گرچه عموما پژوهش گران «دهنيت سنتی» را عامل بازدارنده مدرنيزاسيون دانسته اند مگر در دوره گذار، دولت<br />
نوساز مي تواند از نقش دوگانه ضد نوگرايي و يا تسهيل کننده آن در برنامه هاي نوسازانه بهره برداري کنند. تغيير<br />
چهره «ژانوسي» سنت در روند نوسازي بستگي به برنامه ريزان نوسازي دارد.<br />
اخلاق فردي افغانها نظير فردگرايي، مساوات طلبی، عمل گرايي و توجه به شرافت شخصي به عنوان عامل اساسي و<br />
استعداد براي آزاد زندگي کردن و پيش نياز فردگرايي مدرن و مناسبات دموکراتيک مي تواند باشد؛ بازنمايي سنت<br />
دموکراتيک در جوامع غربي نشان داده است که ايده«شهروندي» بيش از هرچيز از اخلاق فردي تاثير گرفته است.<br />
چنان که فالکس در تعريف شهروندي مي گويد: «شهروندي شرافت فرد را به رسميت مي شناسد اما در همان حال<br />
بستر اجتماعي را که فرد در ان عمل مي کند نيز مورد تاييد قرار مي دهد. و » شهروندي ذاتا مساوات گراست.<br />
احساس آرامش بيشتر در مردم پس از پروسه ين در مقايسه با واکنش هاي اضطراب آلود جامعه سنتي در تجربه هاي<br />
سده بيستم بخاطر حد بيشتري از همنوايي و مشارکت پذيري تکنوکراتهاي جديد نسبت به همتايان گذشته شان دارد.<br />
«<br />
٣<br />
«<br />
٢<br />
_٢<br />
تغيير اختيار مردم هر محل است نه صلاحيت دولت مرکزی.<br />
در افغانستان دو حوزه و شيوه زندگي همواره از هم جدا شكل گرفته است، افغانستان شهري آه مقر حكومت، نخبگان<br />
و روشنفكران جديد و بروآراسي دولتي است، بازيهاي سياسي در اين حوزه انجام ميگيرد و افغانهاي روستايي آه<br />
بياعتنا به آنچه در شهر ميگذرد؛ بودهاند. از زمان آغاز نوسازي به بعد همواره نخبگان نوگرا بر تغيير فرهنگي به<br />
عنوان مبنايي براي مدرن شدن و توسعه نگريستهاند و اين تغيير نه از درون چارچوب زندگي قبيلهايي و روستايي<br />
بلكه با قدرت دولت بايد صورت بگيرد. حضور دولت در روستاها در واقع دخالت در قلمرو شخصي و حوزه<br />
خصوصي افغانها تعبير ميشود آه هيچگاهي افغانها آن را بر نميتابند و تهديد براي تداوم حيات اجتماعيشان<br />
ميبينند. اين يكي از علتهاي عمده مخالفت با نوگرايي توصيه شده از مرآز بوده است در چنين هنگامههايي مخالفت<br />
روستائيان بيش از اينكه متوجه محتواي رفرمها باشد، نگران دخالت دولت و گسترش قدرت آن به حوزه زندگي<br />
خصوصي و قبيلهايي دانسته ميشود. بنابراين نيروهاي سنتي به ياري دين و سنت عليه روشنفكران و حاآمان نوساز<br />
آه در راس قدرت حكومتي قرار دارند؛ درپي بسيج عمومي برميآيند.<br />
در افغانستان صرف نوگرايي بعضي از گروههاي جديد اجتماعي مانند روشنفكران و يا بياعتنايي زنان شهري در<br />
آابل و شهرهاي بزرگ به قيام عمومي نينجاميده است. آنچه اهميت داشته است پيوستگي ميان سكولاريسم و سياست<br />
تحميلي همراه با آن توسط دولت است آه در مناطق روستايي احساس ناامني نسبت به حفظ خود و قبيله را بوجود<br />
ميآورد. پاسخ به سكولاريسم عليرغم تصور اوليه در واقع نه واآنش به معنا و ارزشهاي آن بلكه بيشتر به سياست<br />
دولت بايد باشد.<br />
گرچه صاحب نظران نوسازي و توسعه در اين بحث که نوسازي حاصل يک نظام سياسي نوگراست يا برآمده از<br />
تغييرات در شرايط اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است؛ اتفاق نظر ندارند مگر از منظر تاريخي همواره در برنامه<br />
نوگرايان مدرن سازي دولت اولويت داشته است و در افغانستان نيز روشنفکران آسان ترين راه نوسازي را در آن<br />
ديده اند که سوار بر قدرت حکومتي، اصلاحات را بر زندگي روستايي و قبيله ايي مردم تحميل کنند. هيچ گاهي از<br />
مردم خواسته نشده است که در روند تغيير زندگي خودشان ابتکار عمل و آزادي داشته باشند؛ گويا از نظر<br />
روشنفکران ايده آليست، مردم صلاحيت انتخاب شيوه زندگي خود را ندارند!<br />
- ٧<br />
،١٣٨٠ ص ٤٩<br />
لئونايدر بايندر و ديگران، بحرانها و توالي ها در توسعه سياسي، ترجمه غلامرضا خواجه سروي، نشر پژوهشکده مطالعات راهبردي، تهران،<br />
- ١ ٠ کيث فالکس، شهروندي، ترجمه محمد تقي دلفروز، تهران، انتشارات کوير، ١٣٨١، ص ١٥<br />
١١- همانجا