اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
□ ١٠٦ افغانستان و پارلمان<br />
آانون مطالعات و پژوهش هاي افغانستان<br />
آه مكانيزم عملي اينرا توضيح بدهيد. فرضا فكر آنيد آه ما يك اداره هستيم آه از هم سُكليده است، آيا يك ميكانيزم عملي<br />
دارد آه اول چه بايد آرد و دوم چه؟ از آجا بايد شروع شود؟<br />
داآتر نورزايي: ادارات ما، به نسبت توانايي مملكت ما ساخته شده است. يعني اينطور نيست آه هيچ اداره نداريم. منتها<br />
بسيار غلتيده است. يك اداره را مثال بدهيم. فرض آنيد آه قوه قضاييه را مي گويند آه بسيار خراب است،راستي اگر از<br />
اين خرابتر شود نمي دانم چه خواهد شد؟ حال مي خواهيم اين قوه قضاييه را اصلاح آنيم. قوه قضاييه در هر ريفورم<br />
اداري سه جزو دارد. تشكيل است، پرسونل است و صلاحيت است. شما گراف ساختمان تشكيل قضاء را بياوريد، و از<br />
همان سر،نفر موظف اش را مي خواهيد و سوال ميكنيد آه اين ادارات اضافي براي چي است؟ يا شما را قانع مي سازد<br />
يا اينكه مي گويد اضافي است و بايد حذف گردد. يا در فلان جا، اين ادارات آمبود است. بايد در تشكيل اضافه گردند.<br />
به اين ترتيب، تشكيل صاف ميشود. تشكيل ارزان و آم مصرف مي شود و در عين حال فعال مي شود و<br />
ميكند. تشكيل مثل خانه است. براي پر آردن اش پرسونل آار داريد. پرسونل را تربيه آنيد. مشكل نيست. يا اينكه همينك<br />
پرسونل موجود است و فقط آورس هاي تربيوي برايشان مي گذاريد آه شش ماه يا يك سال طول مي آشد. آنگاه براي<br />
اينها صلاحيت مي دهيد تا حرآت آنند. يك مامور چه وقت صلاحيت اجرا را پيدا ميكند؟ قانون را برايش مي دهيد تا بر<br />
ا ساس آن آار آند و آنرا تطبيق آند. هيچ مشكلي نيست. اما البته از يك نظر ديگر مشكل است. انسان آار دارد. تفكر<br />
آار دارد. زحمت آار دارد. اين زحمت را بايد بكشيم. اصلاحات از آسمان خو نمي آيد. در هيچ مملكت از آسمان نرفته<br />
است. بايد روشنفكران افغانستان زحمت بكشند و آار آنند، قرباني بدهند. در آل دنيا اصلاحات با قرباني ها به ثمر<br />
رسيده اند. اصلاحات مفت بدست نمي آيد. به گپ پوره آرده نمي توانيم. انتقاد آردن بسيارآسان است. آرزو نيست بلكه<br />
طرحي عملي است آه بايد تطبيق شود، خلاص. براي هر تشكيل يك پلان بكار است. من اگر زمينه مساعد شود اين<br />
پلان را براي آقاي آرزي مي دهم و برايش مي گويم سه راه وجود دارد. يا قابل تطبيق است، تطبيق اش آن. يا خلاء<br />
دارد، بيا آه اصلاح اش آنيم. يا بنا بر بعضي معاذير مي گويي آه نمي شود، براي من دليل بگو آه بكدام دلايل نمي<br />
شود تا من نظر خود را پس بگيرم. اما من مطمئن هستم آه هرآس به همين ميتودلوژي حرآت آند قناعت مي دهد<br />
طرف خود را منتها بايد قدرت فهم و درك طرف هم به اندازه اي باشد آه مفيديت و مثمريت اش را قبول آند. بهر حال<br />
لااقل در اول بايد يك پروژه را به تطبيق بكشانيم تا به مردم افغانستان ثابت آنيم آه ما مي توانيم خوب آار بكنيم، مردم<br />
مي گويند پس بيا آه به همين ها اعتماد آنيم. پنج سال بعد آانديد شويد براي رياست جمهوري.<br />
function پيدا<br />
داآتر سيد اآبر زيوري: طرح بسيار جالب است و در تطبيق عملي هم علي الظاهر بسيار ساده به نظر مي رسد، اما<br />
اجازه بدهيد آه من هم خود را در ترديد پروفيسر صاحب هاشمي در مورد عملي بودن آن شريك بسازم و دلايل آنرا نيز<br />
مي خواهم عرض آنم. تطبيق عملي اين طرح مانند داستان مرغ و تخم مرغ است آه اول مرغ بوجود آمده يا تخم آن.<br />
اولا اين طرح بر اساس اين پيشفرض استوار است آه در افغانستان يك تعداد زيادي از روشنفكران وجود دارند آه<br />
انديشهء شان در گرو خودشان است، ثانياً اين تعريف آه روشنفكر انديشه اش در گرو خودش است من فكر ميكنم اين،<br />
يك تعريف جامع و مانع براي روشنفكري نيست. براي اينكه بسياري از روشنفكران ما هستند آه انديشهء شان در گرو<br />
خودشان هم هست و ايدئولوژي و تفكري را آه پذيرفته اند، با تمام وجود پذيرفته اند و حاضر هستند در راه آن آشته<br />
شوند؛ اما آن انديشه ها باطل است و از بيخ و بن غلط است. اآثر جوانان ما آه طي اين سه دهه بدنبال ايدئولوژي ها<br />
رفتند، هر چند عده اي بخاطر مسايل مادي يا مقامي به طرف ايدئولوژي ها رفتند، اما اآثر شان شعوري اينكار را<br />
آردند و حتي بخاطر آن آشته هم شدند بخاطر انديشه هاي باطل و ايدئولوژيك. بنا بر اين آسي آه انديشه اش در گرو<br />
خودش باشد، مصداق تعريف روشنفكر قرار نمي گيرد. زيرا محتواي انديشه، طوري از انحراف معرفت شناختي يا<br />
اپيستمولوژيك رنج مي برد آه مخالف انديشه ورزي تحقيقي و علمي مي شود و بنا بر اين مخالف فكر و روشنفكري مي<br />
گردد. نبايد فراموش آرد آه بسياري ايدئولوژي ها هيچ گونه انتقاد را بر نمي تابند و منتقدين را تاپهء ضد انقلاب يا<br />
نوآر امپرياليزم زده بدون اينكه دليل انتقاد شان را با فكر و منطق جواب بدهند، در صدد حذف فزيكي منتقدان خويش بر<br />
مي آمدند. بنا بر اين يك ايدئولوژي انديشه نيست، بلكه شبه انديشه است و مجموعه اي از ايده هايي است، معطوف به<br />
عمل آه باعث تحميق (خر آردن) افراد مي شود. ايدئولوژي دغدغهء حقيقت را ندارد بلكه در سوداي عمل است يعني<br />
ايدئولوژي حقيقت انديش ني بلكه مصلحت انديش و پراگماتيستي است يعني فقط در صدد برآوردن اهداف خويش از هر<br />
راهي، مي باشد. در يك آلام آسانيكه هنوز هم ايدئولوژي هاي شكست خورده را محتواي انديشه خويش قرار مي دهند،<br />
و انديشهء شان هم فقط در گرو خودشان است ، اما نمي توانند مصداق تعريف روشنفكري قرار بگيرند، البته منظور من<br />
جريان خاصي نيست و ايدئولوژي انديشي شامل اآثر جريانات چپ و راست، مي شود. بنائاً اين گفته آه ما يك تعداد