اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
□ ٣٥ افغانستان و پارلمان<br />
نقش پارلمان در جامعهء در حال گذار افغانستان<br />
روياروي ساير اشراف آه آنان هم صاحب قدرت مستقل و مخصوص به خود هستند، قرار ميگيرد، معلوم نيست آه<br />
همواره جرات و توان انهدام قدرتهاي پاتريمونيال مستقل محلي را داشته باشد.<br />
«تاريخ دولت در افغانستان از سال (١٧۴٧ ١١٢۶ ميلادي) (تشكيل نخستين دولت ملي توسط احمد شاه ابدالي) تا به<br />
امروز، نشان دهندهء آوشش هايي است آه نهاد دولت براي دستيابي به خود مختاري در برابر قبايل از خود بروز<br />
داده است، ؛ اما اين تلاش ها به علت اينكه دولت، خود يك قبيله محسوب مي شده، هيچ گاه توفيق نداشته است<br />
«.<br />
١<br />
«در جوامع سنتي با ساختار قبيله اي، دستگاه حكومتي، آه در ابتدا تحت سلطهء اشراف و خانها قرار دارد، به<br />
تدريج به سوي استقلال گام برداشته و مشاغل انحصاري را از چنگ اقوام و قبايل بيرون مي آورد (مانند ايران)؛ اما<br />
در افغانستان هنوز هم حكومت در انقياد روابطي است آه ميان طرفداران اقوام مختلف برقرار است<br />
«<br />
٢<br />
رابطهء قوميت و ساختار قدرت، يك رابطهء دو طرفه است آه از يك طرف، دولت براي تشكيل پايه هاي حاآميت<br />
خود، نيازمند حمايت هاي قومي و قبيله اي است و از سوي ديگر، قوميت به عنوان عامل تأثير گذار، در برابر<br />
حمايت خود، تقاضا هايي را وارد ساختار قدرت آرده آه دارندگان قدرت را مجبور به تأمين و دفاع از آن مي سازد.<br />
در طي اين پروسهء «حمايت قبايل و تقاضا از دولت»، ساختارقدرت سياسي با چشم پوشي از تقاضاهاي ملي، عملا<br />
آارآرد فرا قومي و فراگير خود را آنار گذاشته و در نقش يك دولت قومي ظاهر مي شود. در نتيجه، علايق قومي<br />
ديگر اقوام را بر انگيخته و تعارض هاي قومي را تشديد ميكند<br />
.<br />
٣<br />
خصلت آثرت گرايي دولت بعد از توافقنامهء بن:<br />
علاوه بر مشكلات ساختار اجتماعي قبيله اي و ساختار سياسي پاتريمونيال در افغانستان، مشكل ديگري نيز اضافه<br />
شده است، و آن معضلهء آاهش اقتدار و حاآميت دولت مي باشد. هر چند سياست هاي رسمي و اعلام شدهء دولت<br />
هاي بعد از توافقنامهء بن، حاآي از تمرآز اقتدار ا ز طريق يك دولت وحدت گرا بوده است، اما در عمل ساختار<br />
دولتي و آُنش نهاد دولت در پهنهء سياست افغانستان آاملا به رفتار دولت هاي آثرت گرا شباهت دارد.<br />
نظريه آثرت گرايي دولت آه در اصل بعنوان واآنشي منفي نسبت به نظريه وحدت گرايي دولت، در اوايل قرن<br />
گذشته پيدا شد، خود از عدم ديدگاه منسجم در بارهء دولت رنج مي برد. تئوريسين هاي آن مانند فيگيس، لاسكي<br />
گيرك، آول و... نقطه نظرات متفاوتي دارند<br />
،<br />
٤<br />
.<br />
٦<br />
٥<br />
بر اساس نظريه آثرت گرايي، دولت به دو معناي وسيع و محدود بكار مي رود. معناي وسيع دولت در برگيرندهء<br />
آل اراده هاي افراد و گروه ها درآشور بوده و در واقع همان آليت گروهها و «ترآيب اراده هاي موجود» است؛ در<br />
حاليكه بر طبق معناي محدود تر، آانون آن درترآيب دولت ظاهر مي شود... دولت آثرت گرا گروه ها را مرتبط و<br />
منسجم مي آند اما آنها را فرو نمي بلعد. از همين رو، دولت آثرت گرا به معناي متعارف آلمه واجد حاآميت نيست،<br />
زيرا خود ترآيبي از گروه هايي است آه خود مختاري و استقلال نسبي آنها بعنوان جزيي از مفهوم دولت آاملا<br />
شناسايي شده است و حكومت وجود مراآز متعدد قدرت را شناسايي مي آند. وظيفهء گروه حاآمه نه اعمال قدرت<br />
نامحدود بلكه تنظيم روابط ميان گروه ها و افراد به منظور تامين عدالت و نظم و آزادي است. بنا بر اين دولت آثرت<br />
گرا شاهد آشمكش و مناقشه و سازش و مصالحهء دايمي ميان گروه هاست؛ به عبارت ديگر مجموعه اي از افراد<br />
است آه از پيش در درون گروه هاي مختلف و مستقلي وحدت يافته و اينك در درون گروهي گسترده تر وعالي تر<br />
آه بيشتر متضمن غايات و اهداف عمومي است، يگانه مي شوند<br />
.<br />
٧<br />
4 Laski, Harold Joseph, 1893-1950, England<br />
1<br />
2<br />
3<br />
سيد عبدالقيوم سجادي، جامعه شناسي سياسي افغانستان، ص ۶٣<br />
اليور روآ،<br />
افغانستان، اسلام و نوگرايي سياسي، ترجمهء سروقد مقدم، ص ٣٠<br />
سيد عبدالقيوم سجادي، جامعه شناسي سياسي افغانستان، ص ۶٢<br />
5 Howard Cole<br />
6<br />
7<br />
اندرو وينسنت،<br />
همان، ص ٣١٠<br />
نظريه هاي دولت، ترجمهء داآتر حسين بشيريه، صص٣٠۴ تا ٣١٢