اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
□ ٣٧ افغانستان و پارلمان<br />
نقش پارلمان در جامعهء در حال گذار افغانستان<br />
تاثير قرار دادن افكار عمومي در دورهء بعدي، تبديل به گروه سياسي اآثريت در پارلمان آينده شوند و بدين صورت<br />
موقتي بودن حكمراني، درعين تداوم عمل نهاد حكومت، حاصل مي شود.<br />
١<br />
نقش پارلمان در جوامع در حال گذار:<br />
علاوه بر مودل دولت آثرت گرا (چند پارچه)، ممكن است پارلمان چند پارچه داشته باشيم (آه البته چيز خوبي است<br />
يعني همانقدر آه پلوراليزم در حكومت ممكن است بد باشد، در پارلمان خوب است). اما از طرف ديگر در يك<br />
پارلمان بدون احزاب سياسي منظم، رقابت ها آاملا شخصي، غير سياسي و غير قابل پيش بيني شود آه منجر به<br />
هرج و مرج و ناآار آردي مجموعهء دولت و از جمله نهاد پارلمان خواهد گرديد.<br />
رقابت هاي شخصي و غير سياسي در پارلمان:<br />
امكانات بسيج مردم در شهر هاي آوچك اعم از شبكه هاي خويشاوندي، طائفه اي، معتمدين محلي، منازعات منطقه<br />
اي و... بيشتر است و درعوض شهرهاي بزرگ آه طي فرايند تجدد، اين نهاد ها در آن آمرنگ شده و نهاد هاي<br />
مُدرن بسيج آننده (مانند احزاب و سنديكا ها) هم به وجود نيامده، فاقد ابزار هاي رقابت هستند اما معلوم نيست آه<br />
رقابتهاي غير سياسي آه درشهر هاي آوچك ميان آانديدا ها وجود دارد والبته به افزايش مشارآت هم منجر مي<br />
شود) چندان مطلوب باشد. زيرا گذشته از دامن زدن به اختلافات قومي و محلي، نمايندگاني آه از درون منازعات<br />
غير سياسي فاتح شده و به مجلس آمده اند، نوعا دغدغه مسايل محلي خود را دارند و آمتر به فكر منافع و مصالح<br />
ملي هستند و طبعا براي انتخاب مجدد ناچارند منابع ملي را به سمت اهداف محلي بكشند و از اين طريق مجلس<br />
نتواند به تخصيص بهينه ء منابع ملي دست يازد.<br />
)<br />
اين تنها احزاب سراسري هستند آه در سطح ملي با يكديگر به رقابت بر مي خيزند و به خاطر همين ويژگي مي<br />
توانند ازمنافع محلي و قومي فراتر رفته و به برنامه اي آلان و درمقياس ملي (آه متضمن منافع جامعه در آليت آن<br />
باشد) برسند و به انتخابات خصلتي سياسي بدهند. از سوي ديگر رقابت سياسي در مقياس ملي و با پشتوانهء احزاب<br />
سراسري (آه مستمراً به وظيفهء آدر سازي مشغولند)، عصارهء فضايل ملت را بهتر متجلي مي آند و عناصري آه<br />
از آوران چنين رقابتي، فاتح مي شوند و به پارلمان مي روند، به نحو دقيقتري وظايف نمايندگي را ادا ميكنند.<br />
بنا بر اين اگر به ملزومات رقابت سياسي در سطح ملي قايل نباشيم، به انواع باج و رشوت هاي سياسي و<br />
اقتصادي، گروه هاي ذينفوذ، باند هاي وآيل تراش و خرجهاي انچناني و... مجال عرض اندام در صحنهء انتخابات<br />
را خواهيم داد.<br />
استقلال يا بي نيازي دولت از طبقات اجتماعي<br />
در جوامع در حال گذار هر مكانيسمي آه موجب استقلال دولت از طبقات اجتماعي شود (مانند دالر هاي نفتي،<br />
معادن طلا و الماس، مواد مخدر، آمك هاي خارجي و... ( قدرت مانور تصميم گيران سياسي را بالا مي برد و در<br />
اغلب موارد اين قدرت در خدمت منافع يك قشر خاص و يا دولتهاي خارجي آمك آننده به آار مي رود.<br />
استقلال دولت از طبقات اجتماعي از يك حيث باعث پوآي و سستي پايه هاي اجتماعي رژيم مي شود. رژيمي آه<br />
متكي بر هيچ يك از طبقات اجتماعي نيست و همه را به يكسان مورد بي مهري قرار مي دهد، طبعا در برابر يك<br />
انقلاب اجتماعي، با همهء اين طبقات روبرو مي شود و به سادگي فرو مي پاشد. نبايد فراموش آرد آه چندي قبل،<br />
مظاهرات عليه آنچه آه توهين به مقدسات در گوانتانامو خوانده شد؛ به سرعت در بسياري نقاط افغانستان گسترش<br />
يافت. هر چند عامل تحريكات خارجي در آن مظاهرات آاملاً مشهود بود؛ اما نبايد از بستر مناسب اجتماعي و<br />
رواني اينگونه تحريكات هم غافل شد.<br />
دولت مبتني بر طبقه آه منتخب يك طبقه (يا اتحادي از چند طبقه و قشر اجتماعي) است، لااقل منافع آن طبقه (يا<br />
طبقات) را پاس مي دارد و مي توان رفتار وي را پيش بيني نمود. چنين دولتي خود را به پايگاه اجتماعي خويش<br />
متعهد و پاسخگو مي داند و ناچار است تصميمهاي خود را طي فرايند مشارآت در منافع اين پايگاه اجتماعي اتخاذ<br />
آند. انتخابات در جوامع با ثبات و پيشرفته چون لنگري است آه آشتي دولت را به پايگاه اجتماعي آن متصل آرده<br />
و آن رادر الزامات ساختاري مهار مي آند.<br />
همان، ص ١۶۵- ١۶٣<br />
1