اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
□ ١١٥ افغانستان و پارلمان<br />
افغانستان در آستانه انتخابات پارلمانی؛ چالشها و راه هاي برون رفت<br />
۵- يکی از سنت های مردم ما مساله خون وانتقام است. مادامی که همچو رسم و رواج هايی هست، به دشوار بتوان<br />
اسلحه را از نزد مردم، به ويژه در روستا ها گرد آورد.<br />
اين گونه، به رغم يک رشته دستاورد ها هنوز هم با چالش های جديی در اين راستا روبرو هستيم.<br />
"<br />
بحران هاي ناشي از "عبور" از مرحله گذار، بيشتر در آغاز بحران هاي اقتصادي و در مرحلهء بعدي بحران هاي<br />
اجتماعي و فرهنگي است، اين در حالي است آه نظام سياسي از يك ثبات دروني برخوردار باشد. اگر نظام سياسي از<br />
ثبات لازم برخوردار نباشد، ممكن است بحران هاي اقتصادي منجر به بحران سياسي شود. بنا بر اين، حفظ ثبات<br />
سياسي در نهاد هاي سياسي يك آشور مي تواند عامل تقويت آننده توسعهء اقتصادي در دوره گذار باشد. "<br />
چون مفهوم بازسازي در آشور، مفهوم توسعه را تعويض مي نمايد، بحث اصلي همان توسعه خواهد بود. چون توسعه<br />
شامل توسعه فرهنگي ، توسعه اقتصادي و توسعه سياسي مي گردد، بازسازي نيز شامل همين سه نوع مي شود:<br />
باز ساري فرهنگي<br />
بازسازي اقتصادي<br />
بازسازي سياسي<br />
بحث اصلي اين است آه به آدام يك از اين بازسازيي ها اولويت داده شود. تجربه نشان مي دهد آه هرگاه اين سه نوع<br />
بازسازي هماهنگ اجرا نگردد و ميان آن ها شگاف به وجود بيايد، در جامعه نوعي ناسازگاري ساختاري پديد مي آيد<br />
آه پيامد هاي ناگواري به همراه خواهد داشت. با اين هم، هرگاه قرار باشد در آشور نوعي اولويت بندي نماييم، بي<br />
ترديد بايد به بازسازي فرهنگي اولويت بدهيم.<br />
در آشور، تا آنون مسالهء دولت و نظام سياسي در تراز نظري، آمتر به گونهء آارشناسيك، مطرح گرديده است. اين<br />
گونه، در نبود بحث نظري و گفتمان جدي در باره دولت و نظام سياسي، شايد بسيار دشوار بنمايد در باره چگونگي آن<br />
اظهار نظر نمود.<br />
يكي از مهمترين مسايل مطرح روز، مساله تشكيل دولت نيرومند مرآزي است. از يك سو، در يك جامعهء عشيره يي،<br />
نبود ساختار نيرومند مرآزي، فاجعهء بزرگي به شمار مي رود و هرگاه چنين ساختاري ضعيف باشد و شيرازه هاي آن<br />
از هم گسيخته؛ آنگاه ملك الطوايفي برقرار مي گردد و آشور در عمل به چند واحد از هم گسيخته، فرو مي پاشد.<br />
در جوامع عشيره يي، مقاومت قبايل و رهبران مذهبي از پايين، در برابر دولت مرآزي، بيماري تباهكني است و بد<br />
ترين حالت اين خواهد بود آه از بالا نيز روشنفكران و اپوزيسيون ،به جاي زير فشار گرفتن و وادار ساختن دولت به<br />
پيشگيري اصلاحات و ساماندهي ها، در پي براندازي و واژگوني آن برآيند. در اين صور ت، دولت از دو سو، يعني<br />
از پايين از سوي عشاير و روحانيون و از بالا از سوي اپوزيسيون تكنوآرات و لايه هاي روشنفكر، زير فشار ويرانگر<br />
قرار مي گيرد و در بسا موارد به لبهء پرتگاه واژگوني آشانيده مي شود آه نتيجه باز هم همان انفجار اجتماعي خواهد<br />
بود آه دستاوردي جز ويراني، نابودي و تباهي و فروپاشي جامعه نظر به نشانه هاي تباري، زباني، مذهبي و منطقه<br />
يي نخواهد داشت.<br />
درگذشته، شور بختانه بسياري از روشنفكران ما، شناخت درستي از اهميت دولت در جامعه قبيله يي نداشتند و در<br />
اپوزيسيون آن، نقش ويرانگرانه داشتند و پيوسته در پي براندازي بودند؛ بي آن آه از پيامد هاي منفي نقش خود در<br />
صورت فروپاشي ساختار دولت بينديشند. و اين در حالي بود آه روشنفكران، از آن امكان برخوردار بودند آه با<br />
پيريزي نهاد هاي استوار مدني، بتوانند در سيماي يك اپوزيسيون سازنده، با مبارزه مسالمت آميز و قانوني، دولت ها<br />
را زير فشار بگيرند و وادار به راه اندازي ساماندهي هاي پيگير و پيوسته گردانند.<br />
در اين جا با يك پارادوآس تاريخي روبرو مي شويم. واقعيت تلخ اين است آه افغانستان بنا بر سيطره فرهنگ سنتي<br />
عشيره يي ، منابع محدود داخلي، پيچيدگي و چند لايه يي بودن بافتار تباري، موقعيت ژئوپوليتيك و بسا عوامل دروني<br />
و بيروني ديگر، زمينه ايجاد و استحكام يك دولت نيرومند مرآزي، با تكيه به منابع داخلي را ندارد و از همين جهت<br />
برپايي چنين دولتي، تنها به ياري آشور هاي خارجي، ممكن پنداشته مي شود .