اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
□ ٣٨ افغانستان و پارلمان<br />
آانون مطالعات و پژوهش هاي افغانستان<br />
٣<br />
.١<br />
.٢<br />
.٣<br />
بازسازي و نوسازي<br />
رويكرد اقتدارگرا و يا رويكرد ديموآراتيك؟<br />
نوسازي و بازسازي حكايت از فرايندي مي آند آه هم اآنون جوامع در حال گذار و سنتي با آن روبرو هستند. فرايند<br />
نوسازي شامل اقداماتي نظير: صنعتي شدن، گسترش سواد آموزي، صحت عامه، شبكه هاي ارتباطي و اطلاع<br />
رساني، مهاجرت و شهر نشيني است. به موجب فرايند نوسازي، مودل هاي سادهء اقتصادي، سياسي و اجتماعي در<br />
جامعهء پيشين –آه به آن جامعهء سنتي، جامعهء روستايي، يا جامعهء توسعه نيافته هم مي گويند- دچار تغييرات شده<br />
و جامعه به تدريج نيازمند مودل هاي اجتماعي و سازمانهاي سياسي پيچيده و توسعه يافته مي شود. در چنين<br />
شرايطي است آه نهاد هاي سنتي پيشين و مآلوف جامعه با تغييرات اساسي روبرو مي شوند؛ افراد رها شده از<br />
آنترول نهاد هاي اجتماعي سنتي، آماده پذيرش گفتمانها، ايده هاي نو و جنبش هاي اجتماعي تازه، به منظور استقرار<br />
نهاد هاي جديد مي شوند. برخلاف خوش بيني هاي اوليهء جامعه شناسان، مسير حرآت نوسازي در جامعه مرحله<br />
بندي نشده و از يك فارمول ساده و يكدست پيروي نمي آند و دقيقاً قابل پيش بيني نيست.<br />
٢<br />
١<br />
مودل بازسازي بجاي توسعه در افغانستان<br />
امروزه تئوري بازسازي در آشور هاي بعد از منازعه ، به عقيده برخي آارشناسان جايگزين برنامه هاي انكشافي<br />
در آشور هاي ديگر رو به انكشاف گرديده است. از اين ديدگاه، انكشاف و بازسازي افغانستان بطور خلاصه<br />
عبارت خواهد بود از، افزايش در آمد ملي و سطح بالاتر امنيت و ثبات اجتماعي. بخش اعظم مسايل ديگر را در<br />
ذيل اين عناوين مي توان جا داد. افزايش در آمد ملي به معناي رشد توليدات زراعتي-مالداري، صنايع دستي و<br />
خفيفه، افزايش سرمايه گذاري هاي خارجي، رشد ترانسپورت منطقه اي از افغانستان و در نهايت افزايش صادرات<br />
به خارج است. منظور از ثبات و امنيت اجتماعي نيز نفي و انكار آامل تغييرات و بي ثباتي هاي جزيي نيست چرا<br />
آه اينها لازمه تحول جامعه است، بلكه آن تغييراتي مورد نظر است آه اصل هر نظام دولتي را نشانه مي گيرد.<br />
از طرف ديگر، پروسهء بازسازي و نوسازي در هر آشوري آه باشد، در طي فرايند اجراء مواجه با يك رشته<br />
بحران ها و مشكلاتي مي شود آه دانشمند امريكايي، لوشن پاي، به آنها اشاره آرده است و البته در افغانستان علاوه<br />
بر آن مشكلات عمومي، يك سلسله مشكلات خاص آه مربوط به فرهنگ، جامعه، سياست و منطقهء افغانستان است<br />
بوجود مي آيد.<br />
بحران هاي توسعه<br />
لوشن پاي معتقد است آه بحران هاي توسعه و نوسازي عبارتند از:<br />
بحران هويت: يعني در درجه اول فرد احساس بكند آه به ملتي واحد و آشوري واحد تعلق دارد. به ميزاني آه<br />
اين حس تقويت ميشود، سياست در آن جامعه توسعه يافته مي شود. از طرف ديگر نظام ها ي توسعه يافته هم<br />
اين حس را در افراد تقويت ميكنند. ما مي توانيم به ملت و آشور خود تعلق خاطر داشته باشيم بدون اينكه قصد<br />
نفي و طرد ديگران را نماييم.<br />
بحران مشروعيت: مشروعيت به اين معناست آه اعتبار و حوزه قدرت يك دولت – بعنوان مهمترين رآن<br />
ساخت سياسي از آجا ناشي مي شود ؟ آيا مشروعيت آن سنتي است، آاريزمايي است يا قانوني. همچنين حوزه<br />
اختيارات حكومت نيز مورد بحث است. آه بايد تفكيك و مشخص شود. مثلا چه آسي مي تواند رئيس دانشگاه<br />
را تعيين آند. آيا وزير تحصيلات عالي ؟ استادان دانشگاه؟ ويا هرآس آه زورش بيشتر بود. از طرف ديگر<br />
محدودهء اختيارات او تا چه اندازه است؟ مثلا آيا ميتواند در لباس پوشيدن و نوع تفريحات و سرگرميهاي<br />
دانشجويان نيز دخالت بكند؟<br />
بحران نفوذ: نفوذ با قدرت متفاوت است، چه بسيار آدمهايي آه قدرت فراوان دارند ولي نفوذ اندآي هم ندارند.<br />
ممكن است رييس يك دانشگاه مشروعيت داشته باشد، ولي نفوذ، يعني توان اقناع ديگران را نداشته باشد.. حتي<br />
بر دستياران خودش هم نفوذ چنداني نداشته باشد. هنگاميكه بحران نفوذ عميق مي شود، نفوذ معنوي، فكري و<br />
اخلاقي و اجرايوي از ميان مي رود. همچنين با بيان ديگر مي توان گفت بحران نفوذ به معناي رواج نظام<br />
1 Reconstruction<br />
2 Development<br />
3 Post conflict countries