26.11.2014 Views

اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و ﭘﺎرﻟﻤﺎن - ketab farsi

اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و ﭘﺎرﻟﻤﺎن - ketab farsi

اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و ﭘﺎرﻟﻤﺎن - ketab farsi

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

□ ٤٧ افغانستان و پارلمان<br />

نقش پارلمان در جامعهء در حال گذار افغانستان<br />

بخواهيم درجامعه نقش رهبري به وي بدهيم بدون اينكه سيستم پاسخگويي و شفافيت را درست آرده باشيم،‏ در<br />

آنصورت همان خصوصيات مثبت در آن شخص بتدريج فاجعه مي آفريند زيرا قدرت فساد آور است.‏ بر عكس اگر<br />

يك شخص مثلا تحت تاثير خصوصيات منفي مثلا شهرت طلبي و يا مال اندوزي بخواهد يك موسسه خيريه و يا يك<br />

موسسه تعليمي خصوصي را بنا آند،‏ اين يك اقدام مثبت از لحاظ اجتماعي است زيرا آن خصلت هاي منفي شهرت<br />

طلبي و زر اندوزي تبعات و نتايج مثبتي برا ي جامعه دارد و مردم هم از آن بهره هايي مي برند.‏ از اين منظر<br />

انگيزه آسانيكه ابتكار دههء دموآراسي و قانون اساسي را داشتند هر چه بوده باشد،‏ نتيجه ء آن در مجموع بيداري و<br />

آگاهي بيشتر در سطح ملي بود.‏ دههء دموآراسي يك دههء درخشان در تاريخ افغانستان است.‏ توسعهء سياسي-‏ هر<br />

چند بطور ناقص-‏ تجربه شد و اگر آن روال ادامه مي يافت،‏ چه بسا آه امروزه در افغانستان ما شاهد شرايط بهتري<br />

مي بوديم.‏ به همين علت بايد همواره ياد و خاطرهء آساني را آه در دههء دموآراسي فعاليت داشتند گرامي داشت<br />

زيرا آنها ذخيره هاي ملي ما به شمار مي روند.‏<br />

اگر دهه دموآراسي را در متن و زمينهء ساختار اجتماعي قبيله اي و ساختار سياسي پاتريمونيالي آه در آنها رقابت<br />

درون خانداني براي آسب و حفظ قدرت عمده ترين چالش رهبري به حساب مي آيد،‏ بررسي آنيم؛ در آنصورت<br />

ممكن است تصوير آن دهه را از زاويهء جديدي بتوانيم مشاهده نماييم.‏<br />

از اين منظر،‏ دههء دموآراسي در واقع بازتوليد رقابت ‏«اَوْدُر زاده ها»‏ در يك ساخت سياسي پاتريمونيال بود؛<br />

منتها با يك زبان مودرن آه با واژه هاي همچون:‏ قانونمندي،‏ دموآراسي و پارلمانتاريزم بيان مي شد<br />

.<br />

١<br />

انجن محرآهء قانون اساسي در واقع يك ائتلاف شكننده بود،‏ متشكل از سه گروه:‏ روشنفكران تعليم يافته در غرب،‏<br />

يك حلقهء دربار طرفدار شخص شاه و عده اي از متنفذين سنتي.‏ آنچه آه اين ائتلاف را به هم وصل آرده بود،‏<br />

دشمني با سردار محمد داؤد بود.‏ وقتي مشاهده شد آه گروه سرداران محمد داؤد و محمد نعيم)‏ در برابر پروژهء<br />

قانون اساسي بدون آدام مقاومت آشكار عقب نشستند،‏ اين ائتلاف شكننده نيز از هم پاشيد و رقابت بر سر قدرت و<br />

رقابت هاي شخصي قدرت ابتكار و خطر پذيري را از طرفداران اندك دموآراسي و قانون اساسي سلب نمود<br />

.<br />

٣<br />

)<br />

٥<br />

.<br />

٦<br />

٢<br />

.<br />

٤<br />

از اين نقطه نظر،‏ طي پروسهء قانون اساسي ودههء دموآراسي،‏ ظاهر شاه از يكطرف توانست بعد از حدود سه<br />

دهه،‏ قدرت را از دست آاآا ها و آاآازاده هايش ‏(سردار محمد داؤد و سردار نعيم)‏ بگيرد و از طرف ديگر وجههء<br />

زمامداري خويش را چه درچشم نخبگان سياسي داخلي و چه در انظار جهاني بهبود قابل ملاحظه بخشيده و پايه هاي<br />

مشروعيت حكومت خود را ارتقاء داده،‏ از يك دولت شاهي ميراثي،‏ تبديل به يك دولت مشروطهء قانونمند دموآرات<br />

منش بنمايد.‏<br />

نظيف شهراني،‏ استاد دانشگاه ايندياناي امريكا،‏ معتقد است آه با وجود اصلاحات سطحي و صوري در طي دههء<br />

قانون اساسي،‏ شاه توانست ساختار اصلي قدرت،‏ يعني قدرت خاندان محمد زايي و مرجعيت سنتي قومي آنرا حفظ<br />

نمايد<br />

شاه سرانجام بعد از سه دهه پادشاهي سمبوليك،‏ براي اولين بار قدرت واقعي را تجربه و اعمال ميكرد.‏ بنا بر اين<br />

وي از طريق ايجاد سيستم هاي مباشر پروري توانست قدرت و نفوذ فردي خود را در تمام بدنهء اجرايوي دولت و<br />

نيز در شوراي ملي تقويت و تداوم بخشد همچنين از طريق دامادش،‏ سردار ولي،‏ توانست تمام امور ارتش را<br />

1<br />

درين قسمت ازين نوشتار،‏ از پژوهش هاي بسيار ارزشمند،‏ شخصيت برازندهء علمي آشور،‏ محترم پروفيسور امين صيقل استفاده شده<br />

است و هر جا آه به رفرنس هاي انگليسي اشاره شده،‏ منظور اثر ايشان تحت اين عنوان مي باشد:‏<br />

Amin Saikal, “Modern<br />

(Ibid)<br />

Afghanistan; A history of Struggle and Survival”, I.B.Tauris, London& New York, 2004,<br />

2<br />

اختلاف بين استاد خليلي و قاسم رشتيا در دورهء اول شورا ‏(دورهء دوازدهم)؛مير محمد صديق فرهنگ:‏ افغانستان در پنج قرن اخير،‏ ص<br />

٧٢۵. آمادگي هاي رشتيا و ميوند وال براي جانشيني دوآتور محمد يوسف<br />

( Ibid:155 )<br />

3 Magnus, “The Constitution of 1964”, p.59. (Ibid:150)<br />

4 Shahrani, “Afghanistan: State and Society in Retrospect”, in Ewan W. Anderson and Nancy Hatch<br />

Duprée,(eds), The Cultural Basis of Afghan Nationalism, London and New York: Pinter Publishers, 1990,<br />

p.47 (Ibid:p.150)<br />

5 Clientelistic approach for making a Patronage network<br />

١٩۵٠ تا ١٩٧٣<br />

6<br />

بر تمام نشرات آشور نظارت و سانسور را اجرا<br />

مثلا مورد محمد ابراهيم قندهاري در رياست مطابع دولتي آه از دههء<br />

مي آرد.‏ وي مستقيما تحت نظر شاه آار ميكرد و وزراي اطلاعات و آلتور وقت آاري به آارش نداشتند.‏ همچنين محمد رحيم معروف<br />

به غلام بچه،‏ مسئول مجالس اجتماعي شاه بود؛ ولي بعلت نزديكي به شخص شاه،‏ آه ويژگي ساخت سياسي پاتريمونيال مي باشد،‏ مي

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!