اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
اï»ï»ïºï»§ïº´ïºïºÙ Ù ïïºØ±ï»ï»¤ïºÙ - ketab farsi
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
□ ٦٦ افغانستان و پارلمان<br />
آانون مطالعات و پژوهش هاي افغانستان<br />
شرايط نامساعد اجتماعی، نبود فرهنگ سياسی مناسب و عدم آرزومندی رژيم سلطنتی برای اشاعه دموکراسی و<br />
حکومت مردمی منحصرا در کتيبه قانون اساسی باقی ماند.<br />
بخش چهارم: نقش پارلمان در آينده افغانستان و چالش های احتمالی:<br />
صحبت از جامعه کنونی افغانستان، صحبت از يک جامعه ورشکسته، عقب افتاده و مچاله شده است. اين ورشکستگی<br />
در ابعاد گسترده حيات اجتماعی نمايان است. از جانب ديگر جامعه کنونی ما محصول يک ربع قرن جنگ، وحشت،<br />
دربدری، آوارگی و مصائب بوده شباهتی با اجتماع قبل ازين دوره دردناک ندارد. و لهذا نميتوان گذشته را با امروز<br />
به سهولت پيوند زد و مخصوصا" موسسات سياسی کنونی را دنباله تحولات و تجارب و اندوخته های ساليان قبل از<br />
مصائب سه دهه اخير تلقی نمود. در واقعيت امر تاريخ سياسی جديد کشور ما از سال های آغازين قرن بيست و يکم و<br />
با حوادث نافرجام يازدهم سپتامبر ٢٠٠١ آغاز می يابد و بزودی شکل می گيرد.<br />
حوادث يازدهم سپتامبر نه تنها صفحه جديدی را در مناسبات بين المللی کشورها گشود، بلکه موجب بروز روند<br />
جديدی از ارتباطات بر مبنای سياست نظم نوين جهانی گرديد. سياست نظم نوين جهانی که عمدتا" به غرض تعقيب<br />
تروريسم طرح ريزی شده است. بر مبنای اين دگرگونی ها همسويی و همکاری کشورها در جهت حصول مقاصد<br />
معين به تغيير روبرو شده و يا با استراتيژی و سياست نظم نوين جهانی تعويض گرديده است.<br />
افغانستان بنا بر دلايل عديده که بر همگان روشن است منحيث مهره اساسی در تعقيب اهداف و استراتيژی نظم نوين<br />
جهانی بالاخص در رابطه با تروريسم و دهشت افکنی قرار گرفت. اين مساله موجب گرديد تا افغانستان پس از بيست<br />
سال انزوا و فراموشی در محراق توجه جهانيان و بخصوص اضلاع متحده امريکا قرار گيرد. زيرا افغانستان در<br />
راستای تحقق سياست نظم نوين جهانی اهميت بزرگ سياسی، اقتصادی و استراتيژيک کسب نمود. راه اندازی و به<br />
تحقق پيوستن نظم نوين جهانی با اهداف کوتاه مدت و درازمدت آن و ضمنا با وسعت استراتيژيک آن ممکن و ميسر<br />
نبود مگر آنکه موقعيت حساس و جيوپلتيک افغانستان در اين زمينه عملا مورد استفاده قرار گيرد. توجه به اين امر<br />
مستلزم زمينه سازی های عملی در جهت استقرار، ارامش و ثبات بود که با برگزاری کنفرانس بن و موافقات آن و در<br />
نهايت ايجاد يک ميکانيزم حقوقی و سياسی که ضامن صلح و امنيت در کشور باشد، به تحقق پيوست. نتايج کوتاه مدت<br />
و آنی اين تحول يعنی برقراری صلح و ثبات و تاسيس يک اداره موقت(هرچند شکننده و مصلحتی) اين بود که کشور<br />
ما حايز هويت سياسی گرديده، از قيمومت ناخواسته کشورهای ديگر رهايی پيدا نمود و در چشم انداز يگانه ابرقدرت<br />
عصر ما قرار گرفت. ثبات سياسی در افغانستان موجب گرديد تا موسسات سياسی کشور تنظيم گردد. تدوين قانون<br />
اساسی، انتخابات رياست جمهوری و انتخابات پارلمانی( در آينده نزديک) قدم های فراخی است که در کشور گذاشته<br />
شده است.<br />
واضعين قانون اساسی با در نظرداشت شرايط و مناسبات حاکم بر جامعه و با توجه به نابسامانی های موجود رژيم<br />
سياسی جديدی را پذيرفتند که گفته ميشود شباهت هايی به رژيم های پارلمانی و رياستي (پريزيدنشيل) می رساند.<br />
نکته جالب توجه اين است که قانون اساسی جديد بنياد يک رژيم سياسی دموکراتيک و متکی به اراده مردم را گذاشت.<br />
ريس جمهور، نمايندگان پارلمان و شوراهای ولايتی و ولسوالی ها اورگان هايی است که برای تحقق حاکميت ملی و<br />
نمايندگی مردم در قانون اساسی گنجانيده شده است. مبارزات سياسی از طريق تشکلات سياسی يعنی احزاب سياسی<br />
بحيث يک حق سياسی اتباع تسجيل شده است، می توان گفت که پارلمان حايز صلاحيت و سيعی در حد يک رژيم<br />
پارلمانی بوده و با تعميل اين صلاحيت ها علاوه بر وظايف تقنينی، در گسترش دموکراسی و مشارکت مردم در<br />
قدرت سياسی نقش عمده بازی ميتواند.<br />
با توجه به شرايط نابسامان کشور، عدم موجوديت احزاب سياسی متشکل و منسجم، عدم انکشاف فرهنگ سياسی و<br />
مسايلی از اين قبيل، چگونه ميتوان به کارايی پارلمان و نقش ان در گسترش دموکراسی متيقن گرديد. ذيلا" چالش<br />
هايی را که کارائی موسسات سياسی و بخصوص پارلمان را بدن توجه به اين واقعيت ها نميتوان ارزيابی نمود:<br />
پارلمان آينده کشور باحتمال قوی به سه دسته چالش روبرو خواهد بود. چالشهای ناشی از واقعيتهای جامعه<br />
افغانی که ميتوان گفت چالشهای سوسيولوژيک (جامعه شناختي)، چالشهای موجود در بطن پارلمان و چالشهای<br />
ناشی از عملکردها و ناتوانیهای دولت.