26.11.2014 Views

اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و ﭘﺎرﻟﻤﺎن - ketab farsi

اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و ﭘﺎرﻟﻤﺎن - ketab farsi

اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و ﭘﺎرﻟﻤﺎن - ketab farsi

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

ناي<br />

□ ٢٣ افغانستان و پارلمان<br />

نقش پارلمان در جامعهء در حال گذار افغانستان<br />

براي تحليل آاربردي اين تئوري ها يك مطالعهء موردي از دههء دموآراسي<br />

عقرب ١٣۴۴ عرضه خواهد گرديد.‏<br />

(١٣۴٢-١٣۵٢)<br />

.<br />

١<br />

و نيز واقعهء سوم<br />

با توجه به بحث هاي اين نوشتار،‏ در قسمت پاياني به چشم انداز موفقيت و نيز مشكلات فراروي تجربهء جديد<br />

پارلماني در افغانستان،‏ نظري انداخته خواهد شد.‏ و در آخر بخش پرسش و پاسخ است آه به سوالات طرح شده از<br />

سوي اشتراك آنندگان آنفرانس و پاسخهاي مربوطه اختصاص يافته است.‏<br />

جوامع سنتي،‏ مُدرن و جامعهء در حال گذار<br />

تعاريفي آه در اين نوشتار آوتاه و فرصت اندك ارائه مي گردند،‏ فقط براي فتح باب بحث بوده و بنا بر اين،‏<br />

ممكنست همه جانبه و جامع نباشند،‏ اما سعي شده است،‏ براي اداي مطلب مناسب باشند.‏ طبيعتا،‏ در بحث هاي<br />

آآادميك مي توان دامنهء اين تعابير وتعاريف را گسترش بيشتر داد.‏<br />

برخي جامعه شناسان تعريف جامعهء سنتي و مُدرن را از طريق توضيح دو مفهوم جماعت و جامعه ارائه داده اند.‏ و<br />

برخي ديگر از جامعه شناسان مثل آارل پوپر از مفهوم جامعهء بسته و جامعهء باز بجاي جماعت و جامعه استفاده<br />

آرده اند<br />

جماعت-‏ جامعه:‏<br />

گروهي از مردم آه ويژگي اصلي مناسبات بين شان عبارت از روابط نزديك و چهره به<br />

جماعت يا<br />

چهره،‏ منسجم،‏ ريشه دار و با ثبات در يك محدوده جغرافيايي آوچك مي باشد روابطي آه آمتر بحراني است<br />

تحرك افراد،‏ خانواده ها و يا گروه ها در لايه ها و سلسله مراتب اجتماعي موجود در يك جماعت ناچيز مي باشد..‏<br />

در حالي آه<br />

جامعه يا :Society در برگيرنده روابطي پويا،‏ غير شخصي،‏ عموما شفاف،‏ متحرك و تا حدودي سست در ميان<br />

افراد ساآن در يك محدوده جغرافيايي وسيع تر،‏ مانند شهر ها،‏ است.‏ روابطي آه بحران در ذات آن نهفته و غالبا<br />

حول قرار داد هاي نوشته و نانوشته استوار بوده،‏ روابط ميان افراد يك جامعه اغلب آگاهانه و آمتر نا آگاهانه مي<br />

باشد.‏<br />

جماعت ها واحد هاي اصلي تمدن هاي سنتي سلسله هاي پادشاهي در گذشته اند،‏ در حاليكه جامعه ها واحد هاي<br />

اصلي ملت – دولت هاي امروزي را ‏(حد اقل به صورت رسمي ‏)شكل مي دهند.‏<br />

،(<br />

)<br />

٢<br />

(<br />

)<br />

:community<br />

جامعهء در حال گذار<br />

برخي جامعه شناسان اصطلاح جامعهء آنوميك يا جامعهء بي هنجار را معادل با جامعهء در حال گذار بكار مي<br />

برند.‏ و بطور خلاصه جامعهی انوميک يا جامعه بی هنجارجامعه ای است در حال گذار،‏ جامعه ايست که<br />

میخواهد از وضع سنتی به مُدرن منتقل شود.‏ اين دورهی انتقال،‏ چون انتقال ناگهانی صورت نمیگيرد،‏ دوره ايست<br />

که در آن ناهنجاريها بوجود میآيد،‏ دورهای است که وقتی وجدان جامعه و ارزشهای جمعی،‏ مشترک و مسلط آن<br />

تضعيف میشود و ارزشهای تازهای از راه میرسند،‏ ارزشهای قبلی فرو ريخته اند و ارزشهای جديد هنوز در<br />

متن جامعه رسوب نكرده،‏ جايگزين و فراگير نشده و هنوز در افراد و در کليت جامعه درونی نشده اند.‏<br />

وضعيت،‏ وضعيتی است که نه ارزشهای قبلی همچنان دوام و استقرار دارند و نه ارزشهای تازه جايگزين و<br />

مستقر شدهاند،‏ اين دوره،‏ دورهی گذار ناميده میشود.‏ دورهء بیهنجاريست و اين بیهنجاری در تمامی ابعاد و شئون<br />

اجتماعی خود را نشان میدهد.‏ از قواعد ترافيكي گرفته تا اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی تا نظام مديريتی و<br />

همينطور از رابطهی کارگر و کارفرما گرفته تا دانشگاه و مناسبات داخل دانشگاهی و حتي شامل محتوا و متون<br />

آموزشی و درسی نيز مي شود.‏ اين حالت بي معياري و بي هنجاري نهايتا منجر به تشكيل نهاد هايي مي شوند آه<br />

اين نهاد ها،‏ خود نيز،‏ دچار مشكل فقدان تعريف از خود هستند.‏<br />

٣<br />

٤<br />

در جامعهء آنوميك،‏ دموآراسي با ناآارآمدي و بيكاره گي خلط مي شود و ترقي و تجدد با لااباليگري و بي بند و<br />

باري.‏ قانونمندي معادل محدوديت براي ضعيفان تعبير مي شود و قانون شكني آار اقويا تلقي مي گردد و به<br />

اصطلاح آاآه گي به حساب مي آيد.‏ تبادل فرهنگي به تهاجم فرهنگي تعبير گرديده و زمينه را براي عده اي فراهم<br />

1<br />

2<br />

3<br />

4<br />

آارل پوپر،‏ جامعهء باز و دشمنانش،‏<br />

فرديناند تونيس،‏ هنري مين،‏ گراهان والز،‏ جان ديدني و والتر ليپمن متفكراني هستند آه هريك با تعابير مختلف،‏ محور بررسي هايشان<br />

حول شكاف جامعه / جماعت متمرآز مي باشد<br />

هنجار به انگليسي معادل Norm و بمعناي معيار،‏ ضابطه،‏ قاعده مي باشد.‏<br />

اميل دورآيم،‏ 1917–1858 Émile Durk heim جامعه شناس فرانسوي

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!