. ØªÙ Ø§Ù Û ØÙÙÙ Ù Ø§Ø¯Û Ù Ù Ø¹ÙÙÛ Ø§Û٠اثر ٠تعÙ٠ب٠٠ترج٠بÙد٠٠Ùر Ú¯ÙÙÙ Ú©Ù¾Û Ø¨Ø±Ø¯Ø§
. ØªÙ Ø§Ù Û ØÙÙÙ Ù Ø§Ø¯Û Ù Ù Ø¹ÙÙÛ Ø§Û٠اثر ٠تعÙ٠ب٠٠ترج٠بÙد٠٠Ùر Ú¯ÙÙÙ Ú©Ù¾Û Ø¨Ø±Ø¯Ø§
. ØªÙ Ø§Ù Û ØÙÙÙ Ù Ø§Ø¯Û Ù Ù Ø¹ÙÙÛ Ø§Û٠اثر ٠تعÙ٠ب٠٠ترج٠بÙد٠٠Ùر Ú¯ÙÙÙ Ú©Ù¾Û Ø¨Ø±Ø¯Ø§
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
"دیگه نمی خوای با من بری بیرون؟ راون گوش کن....""نه منظورم اینه که.... من فقط می خواستم بگم....""خوب؟"شروع به گفتن کردم:"اوممم... من یه جایی رو برای رقص پیدا کردم."برای رقصیدن؟ توی این شهر؟""اره""جای خوبیه؟""نه اما...""اما اگه تو میری اونجا باید حتما باب روز ترین جای دنیا باشه""اونجا مدرسه منه!""مدرسه؟""فکرشو می کردم که تو هم فکر کنی خجالت اوره"" همچین چیزینگفتم. قبال هیچ وقت به مراسم رقص مدرسه نرفته بودم""واقعا؟ منم همینطور"او با یک لبخند ناگهانی و به شدت سکسی گفت:"پس این اولین بار برای هر دومونه"من شوخی کردم:"فکر کنم همینطوره، اسمش باله برفیه، می تونم یه شال بپوشم تا جای زخمم رو پنهون کنم""من متاسفم... این یه تصادؾ بود""این بهترین اتفاقی بود که تا حاال برای من افتاده بود"او جلو تر امد تا مرا ببوسد و ناگهان متوقؾ شد و گفت:"بهتره این کارو نکنم""بهتره این کارو بکنی"119 تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی برداری و انتشار از ان به هر نحو منوط به اجازه مترجم می باشد .