12.07.2015 Views

. تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی بردا

. تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی بردا

. تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی بردا

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

ارتباطات،‏ انها خارق العاده بودند اگر پدرم استیون اسپیلبرگ یا ملکه انگلستان را می شناخت،‏ اما جنیس ارمسترانگ ازاژانس مسافرتی ارمسترانگ این کار را برای من نمی کرد.‏بد تر از ان این بود که باید سه روز در هفته بعد از مدرسه انجا حاضر می شدم،تلفن را با خوش رویی پاسخ می دادم،‏ باان نور خیره کننده زننده که به چشمهایم می خورد از بلیطها فتو کپی می گرفتم و بچه پولدارهایی که برای چهارمین باربه اروپا می رفتند کامال جزو سیاستهای محرمانه شرکت بود.‏‏"من متاسفم اما تو نمی تونی جین بپوشی"‏جنیس شروع به نگاه کردن به کفشهایم کرد‏"تو به اونها چی میگی؟"‏‏"پوتینهای جنگی"‏‏"ما ارتش نیستیم و خوبه که رژ لب بزنی اما اون باید قرمز رنگ باشه"‏‏"قرمز؟"‏‏"اما تو می تونی تیرگیش رو خودت انتخواب کنی"‏‏"خیلی سخاوتمندانست جنیس!نظرت درمورد صورتی چیه؟"‏‏"صورتی عالی می شه و تو الزمه که مینی دامن بپوشی اما نه خیلی کوتاه"‏من پرسیدم:‏‏"مینی دامن قرمز؟"‏‏"نه الزم نیست اونها قرمز باشن،‏ اونا میتونن سبز یا ابی باشن."‏‏"می تونم تیرگی شو انتخواب کنم؟"‏اگر او می خواست تا کاری کند تا من حس ابله بودن کنم پس من هم مثل یکی از انها رفتار می کردم‏"حتما،‏ و جوراب بلند...."‏‏"سیاه نباشه؟"‏" جلؾ هم نباشه و ناخنهات هم باید پولیش بشن"‏48 تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی برداری و انتشار از ان به هر نحو منوط به اجازه مترجم می باشد .

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!