12.07.2015 Views

. تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی بردا

. تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی بردا

. تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی بردا

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

‏"ترور اون تموم شده!‏ بازی تو و بازی من.‏ دیگه الزم نیست منو اذیت کنی،‏ ما برابر شدیم.‏ ما تا ابد برابریم باشه؟ پساز جلوی چشمام گم شو"‏زمانی که من با عصبانیت انجا را ترک کردم او به دنبال من دوید.‏‏"یعنی ما حاال با هم به هم زدیم؟ من نمی دونستم که ما با هم بودیم.‏ عزیزم،‏ لطفا منو ترک نکن"‏او با مسخرگی التماس می کرد.‏ من به سرعت از حصار های مدرسه رد شدم و به درون پیاده رو قدم گزاشتم.‏ پنج دقیقهوقت داشتم تا خودم را به خدمات مسافرتی ارمسترانگ برسانم.‏‏"من نمی تونم بدون تو زندگی کنم!"‏او به من رسید و با کنایه گفت:‏" تو عصبانی هستی چون من هیچ وقت بهت رز سیاه ندادم؟ من برات جبرانش می کنم،‏ برات لباسهای جدیدی ازقبرستون میارم "او خنده پر سر و صدایی کرد‏"فقط منو تنها نزار عزیزم"‏از کله ام بخار بلند می شد:‏‏"بس کن"‏او احتماال همین حاال در جیب عقبش دویست دالر داشت و من مجبور بودم به خاطر کار احمقانه اش برای مدتها درمکانی مسخره کار کنم‏"فقط بهم بگو داری کجا میری"‏‏"ترور بس کن از اینجا گم شو!‏ من دارمتحملمو از دست می دم"‏‏"با کسی قرار داری؟"‏او ول نمی کرد‏"گمشو"‏‏"داری میری تا کسی رو ببینی؟"‏‏"خفه شو"‏‏"مصاحبه داری؟"‏‏"از جلوی چشمام گمشو"‏‏"می خوای بری...‏ سر کار؟"‏52 تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی برداری و انتشار از ان به هر نحو منوط به اجازه مترجم می باشد .

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!