12.07.2015 Views

. تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی بردا

. تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی بردا

. تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی بردا

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

‏"من دارم در مورد عشق صحبت می کنم،"‏تمام جمعیت شروع به خندیدن کردند.‏ من اسلحه ای بهتر از راکت دویست دالری داشتم،‏ تحقیر کردن،‏ متهم کردن یکبازیکن فوتبال به جذب یک دختر وحشی شدن یک چیز بود و استفاده از این کلمات احساسی ؼلیظ جلوی پسر خودپسندی که فکر می کرد همه چیزر را در کنترل دارد چیز دیگری بود.‏ او فریاد زد:‏‏"تو واقعا دیوونه شدی"‏من لبخند خود پسندانه ای زدم و به دروازه بان لبخند زدم:‏‏"خجالت نکش،‏ این یه جورایی با نمک هم بود،‏ "با اواز و بلند خواندم:‏‏"ترور میچل عاشقمه ، ترور میچل عاشقمه"‏ترور نمی دانست که باید چه کار کند،داد کشید:‏‏"تو مواد زدی دختر،‏ "‏"یه کم به گذشته فکر کن"‏من به دوستان و سپس به خود ترور خیره شدم‏"احساسی که تو داشتی خیلی واضح بود.‏ باید تمام این مدت می فهمیدم"‏سپس با بلند ترین صدایی که می توانستم فریاد زدم‏"ترور میچل،‏ تو عاشق منی"‏‏"اره دهاتی...‏ مثال من یه پوستر از تو رو روی دیوار اتاق خوابم چسبوندم تو هیچی نستی جز یه هرزه "هرزه کمی ناراحتم کرد اما من عصبانیتم را برای دور بعد نگه داشتم.‏‏"تو با یه پوستر به جنگل اوکلی نرفتی،‏ تو خودتو برای تحت تاثیر قرار دادن یه پوستر لخت نکردی و تو راکت پدر منوقایم نکردی تا بتونی توجه یه پوستر رو دوباره به خودت جلب کنی"‏بازیکنان فوتبال باید به خاطر برنامه ریزی من تحت تاثیر قرار گرفته باشند چون انها به من حمله نکردند و یا از تروردفاع نکردند،‏ در عوض منتظر ماندند تا ببینند که بعد از ان چه اتفاقی می افتد،‏ ادامه دادم:‏‏"هیچ کدوم از دوستات حتی یه روزوقتشون رو به من اختصاص ندادند،‏ به این خاطره که اونها به من اهمیت نمی دن اماتو می دی،‏ تو عین یه دیوونه به من توجه می کنی،‏ تو اینو هر روز بهم میگی"‏‏"تو دیوونه ای،‏ تو هیچی به جز یه دختر معتاد،‏ یه دختر عوضی بازنده نیستی و این تموم چیزیه که تو خواهی بود"‏ترور به مت نگاهی انداخت و او ناشیانه لبخندی زد و شانه هایش را باال انداخت،‏ ورزشکارانی که کنار او و مت ایستادهبودند داشتند با صدایی ارام نجواهایی می کردند که من نمی توانستم بشنوم،‏ من در صورتش فریاد زدم:‏66 تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی برداری و انتشار از ان به هر نحو منوط به اجازه مترجم می باشد .

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!