. ØªÙ Ø§Ù Û ØÙÙÙ Ù Ø§Ø¯Û Ù Ù Ø¹ÙÙÛ Ø§Û٠اثر ٠تعÙ٠ب٠٠ترج٠بÙد٠٠Ùر Ú¯ÙÙÙ Ú©Ù¾Û Ø¨Ø±Ø¯Ø§
. ØªÙ Ø§Ù Û ØÙÙÙ Ù Ø§Ø¯Û Ù Ù Ø¹ÙÙÛ Ø§Û٠اثر ٠تعÙ٠ب٠٠ترج٠بÙد٠٠Ùر Ú¯ÙÙÙ Ú©Ù¾Û Ø¨Ø±Ø¯Ø§
. ØªÙ Ø§Ù Û ØÙÙÙ Ù Ø§Ø¯Û Ù Ù Ø¹ÙÙÛ Ø§Û٠اثر ٠تعÙ٠ب٠٠ترج٠بÙد٠٠Ùر Ú¯ÙÙÙ Ú©Ù¾Û Ø¨Ø±Ø¯Ø§
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
"اون هیچ وقت نمیشنوه که تو چی کار می کنی؟""حقیقت رو کشؾ می کنم""این صدای بوی دردسر میده""متشکرم""پس تو به منشریک بشی"نیاز داری تا توی خونه و پای تلفن بمونم و وقتی که تو با امنیت به خونه رسیدی اطالعاتت رو باهاممن نگاه سختی به او کردم"نه، من تو رو الزم دارم تا مراقبم باشی""تو می دونی این یه تجاوزه؟ یعنی واقعا یه تجاوزه؟ مثل شکستن در و وارد شدن؟""خوب اگه من بتونم یه پنجره باز رو پیدا کنم، اون وقت درو نمیشکنم. من فقط وارد می شم. و اگه همه چی طبق نقشهپیش بره، هیچ کس چیزی نمی فهمه ،پس من اصال وارد نشدم. من اصال یک ذره هم تو دردسر نمی افتم.!""من نباید...""تو باید"من نمی تونم""تو می تونی""من نمی خوام""تو باید"گفتگو متوقؾ شد. من محکم گفتم:"تو باید"من از اینکه رئیس بازی در بیاورم متنفر بودم اما مجبور بودم این کار را انجام بدهم. از روی تاب بلند شدم."من هیچ چیزی نمی دزدم. تو توی هیچ چیزی هم دست من نیستی، اما اگه من چیزی رو فهمیدم، عظیم و تماشایی، کامالخارج از این دنیا، اون وقت هر دو ما می تونیم از جایزه نوبل سهم ببریم.""ما باید تا یک شنبه صبر کنیم درسته؟""بله، که به من زمان بیشتری برای جمع کردن اطالعات و بررسی قصر میده، و به تو زمان زیادی میده تا...""به دنبال یه عذر و بهونه باشم؟"61 تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی برداری و انتشار از ان به هر نحو منوط به اجازه مترجم می باشد .