12.07.2015 Views

. تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی بردا

. تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی بردا

. تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی بردا

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

‏"خون اشام؟ کی همچین چیزی گفته؟"‏‏"همه می گن احمق،‏ پسره فقط توی قبرستون می پلکه،‏ اما من فکر می کنم اونا عین تو از دیوونه خونه در رفتن،‏ اوناکامال عجیب ؼریبن"‏‏"مت گفت:‏‏"یاال ترور،‏ بیا زودتر از اینجا بریم.‏ ما تمرین داریم"‏من گفتم:‏‏"خوب حاال من توی رابطه شما یه شلوار می بینم،‏ اما یادم رفته بود کهشلوارت روی قفسه من اویزونه"‏ترور بستنی قیفی را از دست من گرفت،‏ فریاد زدم:‏‏"هی،‏ پسش بده"‏ترور برنامه ریزی کرده بود تا به هر شکلی که ممکن بود حال خوب مرا خراب کند.‏ یک لیس بزرگ از ان زد‏"عالی شد،‏ حاال پر از ویروسهای خود خواهی شده،‏ مال خودت"‏‏"عزیزم،‏ این ویروسها رو از لحظه ای که بهش نگاه کردی روی خودش داشت"‏من در حالی که بازوی بکی را می کشیدم گفتم:‏‏"بزن بریم بکی"‏‏"به این زودی میرین؟"‏فریاد کشیدم:‏‏"فکر کنم کارم با تو تموم شده"‏‏"تموم شده؟تو همیشه سعی می کنی قلب منو بشکنی مگه نه؟ معنی این حرفت اینه که نامزدی ما تموم شده؟"‏مت گفت:‏‏"بیا بریم ترور،‏ کارایی داریم که باید انجامشون بدیم"‏‏"تو می دونی از این خوشت میاد دختره هیوال،‏ اگه به خاطر من نبود هیچ کس بهت توجه نمی کرد"‏‏"و من خوش شانس ترین دختر دنیام"‏مت با بی صبری گفت:‏‏"توی ماشین می بینمت"‏ترور جواب داد96 تمامی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به مترجم بوده و هر گونه کپی برداری و انتشار از ان به هر نحو منوط به اجازه مترجم می باشد .

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!